تبعيض مثبت منافع چه كساني را به خطر مياندازد؟
بامداد لاجوردي
تبعيض مثبت كه اين روزها آماج حملات منتقدان مسعود پزشكيان قرار گرفته، پديده جديدي نيست و قبل و بعد از انقلاب در خصوص گروههاي مختلف اجتماعي به كار گرفته شده و بسياري از منتقدان اين ايده خود از اين نوع تبعيض به نفع خود بهره بردهاند و در واقع منشا اعتراض آنها اينجاست كه پزشكيان ميخواهد شكلي از تبعيض مثبت را اعمال كند كه منافع را از اين دسته هميشه بهرهمند سلب ميكند و به گروههايي كه اغلب از امتيازات حاكميتي محروم بودهاند، اعطا ميكند. اساسا كاركرد تبعيض مثبت جايي است كه گروههاي اجتماعي به دلايلي ساختاري نميتوانند فرصت رشد پيدا كنند و حاكميت سياسي براي رفع اين ناتواني، امتيازات ويژهاي را به گروه مذكور اختصاص ميدهد تا آنها فرصت شكوفايي و كشف استعدادهاي خود را پيدا كنند. براي مثال پس از پايان دفاع مقدس، دولتها امتياز ويژهاي به جانبازان و ايثارگران اختصاص دادند تا آنهايي كه به دليل دفاع از وطن و مجاهدت در جبههها فرصت حضور در كلاسهاي درس و مدرسه را از دست داده بودند، بتوانند با آن دسته از دانشآموزاني كه به جنگ نرفته بودند، رقابت كنند. همين امتياز براي خانواده شهدا و ايثارگران نيز اختصاص داده شد تا حاكميت نشان دهد پشتيبان كساني است كه مدافع كشور خود بودهاند. نمونهاي ديگر امتياز ويژه حضور در بسيج دانشآموزي است. در دهه هفتاد، دانشآموزاني كه سابقه بسيج فعال داشتند، از سهميه قبولي در دانشگاه آزاد اسلامي استفاده ميكردند؛ همين امتياز سبب شد دانشآموزان بسيجي با نمره كمتري در مقايسه با افراد غيربسيجي وارد دانشگاه شوند. اين تبعيض در دههاي كه صفهاي ميليوني از دانشآموزان براي ورود به دانشگاهها برقرار بود، حكم يك امتياز ويژه را داشت ولي در حقيقت تبعيض مثبتي براي افرادي بود كه حاكميت به آنها داده بود. شاهد ديگر اجراي تبعيض مثبت در ايران، امتيازي است كه در آزمون استخدامي بهطور ويژه براي خانواده شهدا و ايثارگران در نظر گرفته ميشود. به همين ترتيب نبايد از قانوني كه مجلسي كه مالك شريعتي نيز در آن حضور داشت، غافل شد كه مصوب كرد تا بهطور ويژه سهميهاي براي ايثارگران به منظور واردات خودرو در نظر گرفته شود. حتي سهميههاي مثبت جنسيتي نيز امري مسبوق به سابقه است. براي نمونه در دولت احمدينژاد تصميم گرفته شد، دختران سهميه ويژهاي براي پذيرش در بوم (منطقه محل زندگي) خود داشته باشند. هر چند اين مصوبه به دليل فهم نادرست از مساله برابري جنسيتي به ضد خود تبديل شد، اما در هر صورت مجريان آن با عنوان تبعيض مثبت از آن دفاع ميكردند. نكته مهمتر آنكه حتي در مجلس نيز شاهد انواع تبعيض مثبت هستيم. براي نمونه نمايندگان اقليتهاي ديني در گروه جمعيتي خودشان رقابت ميكنند؛ هرچند ممكن است نماينده اقليتها در صورت رقابت با ساير نمايندگان موفق به كسب اكثريت آرا نشود ولي حاكميت به دليلي حمايت ويژه و تبعيض مثبتي كه براي اين گروههاي ديني قائل است، اجازه ميدهد آنها به شكل متفاوتي رقابت كنند. حتي حضور مالك شريعتي و همفكران وي با 331 هزار راي نتيجه اعمال يك تبعيض مثبت است كه نيازي به شرح بيشتر ندارد. به نظر ميرسد جريان مخالف دولت به اين دليل مخالف تبعيض مثبت به نفع زنان و اقليتهاي ديني يا مذهبي شده، چراكه اين امتياز، منافع آنها و همفكران ايشان را به خطر انداخته است در غيراين صورت تبعيض مثبت ابداع دولت پزشكيان نيست و پيش از اين سابقه داشته است.