ضرورت بهبود سياستها در صنايع نفت، گاز و پتروشيمي
سيدعطاءالله سينايي
رييسجمهور محترم آقاي مهندس محسن پاكنژاد را به عنوان وزير پيشنهادي نفت، براي اخذ رأي اعتماد به مجلس شوراي اسلامي معرفي كرده است.
مهندس پاك نژاد دانش آموخته دانشكدههاي فني دانشگاههاي تهران و صنعتي اميركبير است كه بيش از ربع قرن عمر خود را در وزارتخانه نفت خدمت كرده است و اين شايستگي را داشته است كه پلكان مديريت در صنعت نفت ايران را تا عاليترين سطوح طي كند و اكنون به عنوان گزينه پيشنهادي از سوي جامعه نخبگان صنعت نفت به رييسجمهور محترم توصيه شود. بيش از يك قرن است كه نفت نيروي محركه و نقطه قوت و آسيب اقتصاد سياسي ما بوده و از اين رو تحولات مديريتي اين وزارتخانه در كانون توجه تحليلگران قرار دارد.
در حالي كه اميدوارم كه نمايندگان ملت با راي بالا، گزينه پيشنهادي متخصصين و كاركنان صنعت نفت ايران را براي عهدهداري سكان مديريتي اين وزارتخانه تأييد نمايند، با اشاره به تجربه حضورم در جشنواره پنجاهمين سالگشت تأسيس صنعت پتروشيمي در ايران، به ضرورت بهبود سياستهاي نفت، گاز و پتروشيمي كشور نگاهي ميكنم.
در نگاه آغازين و نيز در طول اين گردهمايي پر شوق و احساس، صحنههاي زيبايي از پويايي يك جامعه صنعتي برخوردار از فرهنگ سازماني منسجم از تعهد و روح كار و همكاري جمعي ناشي از تداوم هويتي سازماني نيمقرنه را شاهد بودم. بالاخص لحظاتي كه سخن به تجربه روزهاي دشوار سوختن در آتش دشمن، در اثنای جنگ تحميلي و دفاع مقدس ميكشيد يا صحبت از ايام خوشِ برخاستن ققنوس بود، چهره مديران و كاركنان بندر امام پر از احساس و چشمانشان نمناك ميشد و موج هيجان براي برداشتن گامهاي مستحكم به سوي بندر امام نوين، صحنههايي رمانتيك را خلق ميكرد.
اين سكانس انساني و اجتماعي موضوع بود؛ اما وضعيت كنوني ايران، در اين صنعت پيشرو و قهرمان چيست؟
ناترازيهاي ايران در صنايع نفت، گاز و پتروشيمي- به دلايلي كه بر كسي پوشيده نيست، ايران ما در بخشهاي مختلف اقتصادي و حتي اجتماعي و فرهنگي، از ناترازيهاي گوناگون رنج ميبرد. يكي از چشمگيرترين و غمانگيزترين اين موارد داشتهها و موقعيت كنوني ايران در ميدان پتروشيمي جهان است.
بر مبناي مزيت عظيم منابع گازي و نفتي، در ايران عزيز ما، كشوري با يك درصد جمعيت و مساحت خشكي در زيستكره، با حدود 17تا18درصد منابع گازي و 10تا11درصد منابع نفتي جهان، در آبان 1352/ نوامبر 1973، اولين واحد پتروشيمي خاورميانه و بزرگترين مجتمع صنعت پتروشيمي جهان، با نام ايران -ژاپن در بندرامام بنا نهاده شد. ( به جدول پایان مطلب مراجعه کنید )
عملكرد اقتصادي ايران در صنايع نفت و گاز- با توجه به شرايط تحريمها، در صدور نفت خام، در سال 2023 در ميان كشورهاي عضو اوپك در كشور در مرتبه پنجم، پس از عربستان، عراق، كويت و امارات قرار داشتهايم و اگر صادركنندگان بيرون از اوپك را اضافه كنيم موقعيت ايران دو برابر تنزل مييابد.
عملكرد اقتصادي ايران در زمينه صادرات و بهرهبرداري از منابع گازي، به عنوان مهمترين ظرفيت معدني و طبيعي كشور بسيار دست نخورده است. به عنوان دارنده دومين منابع گازي جهان، در مرتبه شانزدهمين صادركننده گاز هستيم. سهم حدود2 تا4 درصدي ايران از ظرفيت جهاني صنعت پتروشيمي، با سهم حدود 17 تا 18 درصدي كشور از منابع گاز طبيعي و 10 تا 11 درصدي منابع نفتي زيستكره، تناسبي ندارد .
بنابراين بهبود سياستها و سرمايهگذاري در صنعت پتروشيمي يك فوريت است. بديهي است كه دستيابي به هدفگذاريهاي برنامههاي توسعه كشور، در خصوص جايگزيني صادرات فرآوردههاي نفت و گاز و پتروشيمي به جاي صدور نفت خام و گاز طبيعي، موضوع بند8 بخش الف سياستهاي كلي ابلاغي نفت و گاز كشور، مستلزم جذب منابع و سرمايهگذاريهاي كلان در بخش نفت و گاز و نيز انتقال فناوري به اين بخش زيربنايي در اقتصاد صنعتي كشور است. براي تكميل زنجيره ارزش، در صنايع گاز و نفت كشور و تحقق سياستهاي تكليفي، به اقدامات خُرد و كلان بسياري نياز است. برخي از عمدهترين آنها در سطوح كلان ميتواند شامل بهرهبرداري بيشتر از ظرفيتهاي ديپلماسي انرژي، افقگشايي سياستي و بهبود سياستگذاريهاي در بخش انرژي، بهبود چشمانداز سرمايهگذاري و تعريف مشوقها باشد. چنين اقداماتي ميتواند زمينهها را براي جهش توليد در اين بزرگترين مزيت اقتصادي كشور فراهم سازد.
تجربه اقتصادهاي نوظهور نشان ميدهد بسترسازي بر مزيتهاي نسبي كشور براي ظهور صنايع قهرمان و بركشيدن آنها در سقف سطوح بازارهاي بينالمللي، به عنوان پيشرانههاي اقتصاد صنعتي كشورها يك ضرورت است. صنايع پتروشيمي ميتواند پيشروترين بخش صنعتي ايران باشد. مطابق برآوردها، صنايع پتروشيمي ميتواند به ازاي هريك ميليون تن محصولات در صنايع پايين دستي اين صنعت، حدود 170 هزار نفر ايجاد اشتغال كند و ارزش افزوده اين صنعت ظرفيتهاي عمدهاي را براي تابآوري در برابر نظام تحريمها در اختيار كشور قرار ميدهد.
صنعت پتروشيمي، امنيت و توسعه پايدار- امنيت پايدار، بيانگر همافزايي ابعاد مختلف زيست جوامع بشري و ناظر به درك جامعي است كه بر پايه آن همه ابعاد موثر سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در كنار يكديگر، به گونهاي بهكار گرفته شوند، كه تعادلي پويا ميان اين مولفهها برقرار باشد. بخشهاي مختلف اين ابعاد حياتي، سهمي در حفظ سيستم ايفا ميكنند و نبايد هيچكدام فروگذاشته و فداي ديگري شوند. در عين حال در دهههاي اخير، با توجه به تغيير ماهيت قدرت، از منابع سخت به منابع نرم و اقتصادي و فناوريها، اهميت ابعاد اقتصادي امنيت پايدار در تابآوري ملي براي حفظ كل سيستم حائز اهميت بيشتري شده است. صنايع پتروشيمي، ضمن تقويت چندبعدي حاكميتي و خلق ارزش، ايجاد جهش در توليد ناخالص داخلي، بهبود سطح سرمايههاي انساني و ...، به رشد اقتصادي، اجتماعي و ارتقاي توان و تاب آوري ساختار سياسي ميانجامد.
با توجه به ماهيت فعاليتهاي بالادستي و پاييندستي در صنعت پتروشيمي كه موجب ريسك بالايي ميشود، شركتها بهطور مستمر تلاش ميكنند تا به ميزان قابل توجهي، آثار مخرب خود بر افراد جامعه و محيط زيست را كاهش بدهند. مجموع اين تلاش در قالبِ «توسعه و توليد پايدار» از الزامات صنعت پتروشيمي است. بنابر اين صنعت پتروشيمي ملازمتي پيوسته با عوامل بنيادين توسعه پايدار دارد. فلرينگ يا مشعل سوزي، به معناي سوزاندن گازهاي اضافه در محلهاي استخراج نفت و گاز در كوتاهمدت بسيار آسان و ارزان به نظر ميرسد. در عين حال، علاوه بر از بين بردن منابع غني انرژي، داراي آثار ويرانگر زيست محيطي است كه ميتواند به كاهش سلامتي انسانها، افزايش گازهاي گلخانهاي، تغيير متابوليسم گياهان، آلودگي منابع آب و خاك و كاهش توليد زراعي منجر شود. از اين جهت، ارتباط مستقيمي ميان مولفههاي توسعه پايدار و عملكرد صنعت پتروشيمي، در مصرف منابع فسيلي و افزايش توليد و خلق ارزش افزوده، با رعايت اصل ايجاد تعادل ميان توسعه و محيط زيست، حفظ منافع نسلهاي آينده و پايداري و تداوم امنيت ملي وجود دارد.
از عصر سعدي تاكنون، ضرورت گذر از 800 سال خام فروشي تركيبات نفتي از جنوب ايران-
در اين خصوص توجه به حكايت 21، گلستان سعدي؛ تأملبرانگيز است. علاوه بر بيان حكيمانه سعدي و عمق اندرز و تواصي به قناعت در اين حكايت شيرين، عناصر زيبايي از وضعيت اقتصادي و نظام و مسيرهاي تجاري، نظام حقوق مالكيت كارآمدي كه از كاروانهاي تجاري در اين قلمروی وسيع پشتيباني ميكرد، ساختارهاي نهادي و اسناد و ضمانتها حائز توجه بسيار است. اما نكته مهمتر از نظر ما، صدور گوگرد پارسي به چين است كه در لااقل هفت و نيم قرن گذشته استمرار داشته است. « گفت: گوگرد پارسي خواهم بردن به چين، كه شنيدم قيمتي عظيم دارد و از آنجا كاسه چيني به روم آورم و ديباي رومي به هند و فولاد هندي به حلب و آبگينه حلبي به يمن و بٌرد يماني به پارس » اشاره به صدور گوگرد پارس، نشان ميدهد كه لااقل از قرن هفتم صدور خام اين ماده صنعتي از ايران به چين رونق داشته است. چنان كه در سالهاي اخير رقمي در حدود 700 هزارتن گوگرد از جنوب ايران به چين صادر شده است. بنابر اين بهنظر ميآيد زنجيره صنعتي ما در حدود 800 سال گذشته در مدار خام فروشي، كه عبارت بوده است از صادرات مواد معدني، بدون ارزش افزوده صنعتي و واردات مصنوعات و ماشينآلات مانده است. حكايت سعدي نشان ميدهد كه چينيها، كاسه چيني، روميها، ديباي رومي، هنديها، فولاد هندي، حلبيها (سوريها)، آبگينه حلبي، يمينيها، بُرد يماني توليد و صادر ميكردند و ايرانيها گوگرد پارسي را از معادن جنوب كشور استخراج و به صورت خام صادر ميكردند. چرا ايران در نازلترين حلقه زنجيره توليد ارزش براي كالاهاي صنعتي مانده است؟!!
نتيجهگيريجايگاه اول و ظرفيت عظيم ايران در منابع گاز و نفت جهان، اين موهبت را در صدر مزيتهاي اقتصاد صنعتي كشور قرار داده است. ارزش افزوده ناشي از تكميل زنجيره ارزش و خارج شدن از مدار خام فروشي، بيش از يك قرن تجربه صنعت نفت و نيز بالغ بر نيم قرن صنعت پتروشيمي، كه به معناي چندين نسل انباشت تجربي در سرمايه انساني و دانش نفت و گاز و پتروشيمي، نيز در پشت تجربه اين صنعت قرار دارد. مزيد بر اين در اختيار داشتن طول سواحلي در حدود 5800 كيلومتر، قرار داشتن در موقعيتي ممتاز ميان قطبهاي عمده صنعتي و بازارهاي شرق و غرب عالم، داشتن شبكهاي از تجربه يك قرن كار با بازار نفت و گاز و فرآوردههاي آن در هر دو سوي زيست كره، اين صنعت را براي ايران و ايرانيان خاص كرده است و هيچ صنعتي در ايران قادر به رقابت نزديك با صنايع نفت، گاز و پتروشيمي، به عنوان صنعت قهرمان و پيشرانه اقتصاد صنعتي كشور نيست. پايداري امنيت با توسعه و توليد پايدار، در هم تنيدهاند. خوانش امروزين از توسعه در بر دارنده اكوسيستمي از عناصر و عوامل است كه همه ابعاد زيست اجتماعي را در بر ميگيرد و بهشدت به شاخصهاي عمدهاي چون توليد ناخالص و درآمد سرانه و ديگر متريكهاي تغييرات اقتصادي و اجتماعي پيوسته است. ايران همچنان داراي بزرگترين مجتمع صنايع پتروشيمي خاورميانه در بهترين جانمايي و دسترسيها به موادخام و شبكه حمل و نقل است و برخوردار از سرمايههاي انساني پويا است. صنايع نفت و پتروشيمي ايران، بزرگترين شانس اقتصاد صنعتي كشور براي سرمايهگذاري و گسترش ظرفيتهاي اقتصاد ايران است. راه صنعتي شدن ايران از نفت و پتروشيمي ميگذرد.
عضو هیات علمی دانشگاه و سیاست پژوه