• 1404 دوشنبه 8 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3362 -
  • 1394 پنج‌شنبه 16 مهر

پانزدهمين روز پاييز سالروز تولد سهراب سپهري است

شاعري كه مي‌توانست جامعه‌شناس باشد

اعتماد| سهراب سپهري كه اين روزها هم در محافل روشنفكري خاص طرفداران خودش را دارد و تابلوهاي نقاشي‌اش را دست به دست مي‌كنند و درباره قيمت‌هاي تازه آثار او حرف مي‌زنند و هم در محافل عمومي حتي كمي عامه‌پسند، اشعارش را مي‌خوانند و از «قشنگ، يعني تعبير عاشقانه اشكال» استفاده مي‌كنند، متولد ماه مهر است. اگر همين حالا به تقويم رسمي مراجعه كنيد، نامش را در گوشه‌اي از تقويم مي‌بينيد كه نوشته است: «سالروز تولد هنرمند ايراني؛ سهراب سپهري». اما حالا مي‌خواهيم نقش ديگري هم به سهراب سپهري بدهيم؛ نقش يك جامعه شناس دقيق و باهوش كه تنها با يك نامه ساده به «كيهان ورزشي»، نشان داده كه به‌شدت درگير جزييات و موشكافي چند اتفاق‌ اجتماعي دوران خود بوده و همه اين نكات را با سادگي و رواني در اين نامه بيان كرده. سپهري در اين نامه و خطاب به اهالي «كيهان ورزشي»، 13 سوال مهم پرسيده.

در سوال اول درباره دستورزبان فارسي حرف زده و اينكه كلماتي مثل «فيلمساز» و «فوتباليست» از كجا مي‌آيد، به عدم هماهنگي آمار تماشاگران در گزارش‌هاي خبري اشاره كرده، درباره قيمت بليت‌ها پرسيده و اينكه چرا قيمت بليت‌ها بدون هيچ تعريفي مدام تغيير مي‌كند. از تلويزيون ملي پرسيده كه هيچ‌وقت حواسش نيست مردم، مشتاق ديدن فوتبال هستند و حتي از نحوه داوري فوتبال و انتخاب مرد سال هم ايراد گرفت و در آخرين نكته و البته مهم‌ترين نكته خود، نوشته است: «با تعصب بي‌پايه چه بايد كرد؟ هم راننده تاكسي طرفدار تيم پرسپوليس است، هم شاگرد بقال، هم دانشجو و هم كارمند اداره. بسيار خوب، هر كس مي‌تواند علاقه‌اش را به چيزي ببندد، اما علاقه داشتن هم دليل منطقي مي‌خواهد. اهالي منچستر حق دارند طرفدار تيم‌هاي شهر خود باشند، مردم ليدز بجاست كه تيم خود را دوست بدارند، ساكنان چلسي طبيعي است كه بيشتر از تيم خود دفاع كنند. اما در شهر شما و من، يك بت همگاني پيدا مي‌شود، دلبستگي مسري است و طرفداري، اتفاقي و بي‌دليل صورت مي‌گيرد.

خواهيد گفت: چه اشكالي دارد؟ حرفي ندارد، اما وقتي كه در امجديه نشسته‌ايد، اين طرفداري و تعصب، محيطي نامطلوب ايجاد مي‌كند و شما نمي‌توانيد به دلخواه تماشا كنيد. من هم مثل شما از تيم پرسپوليس بازي‌هاي خوبي ديده‌ام اما سرانجام- مثل كسان ديگري كه مي‌شناسم - تصميم گرفتم روزهايي كه تيم پرسپوليس بازي دارد به امجديه نروم. شور و هيجان تماشاگر چيزي گيرا و پسنديده است و اگر نباشد ميدان ورزشي نه جان دارد و نه معني، تشويق بي‌حساب تماشاگران، بچه‌هاي پرسپوليس را نمايشگر و شايد خود نما بار آورده است.

اينان از تماشاگران آشناي خود كمبودي بزرگ دارند، انگار احساس غريبي مي‌كنند. وقتي كه قيافه گريان همايون بهزادي را پس از مسابقه در مسجد سليمان روي صفحه كيهان ورزشي ديدم، با خودم گفتم چه چيز جز‌ تر و خشك كردن تماشاگران تهراني، اين بچه را چنين عزيزدردانه بار آورده است؟»

با بازخواني اين نامه است كه متوجه مي‌شويم، سهراب سپهري، فارغ از آن نگاه هنرمندانه كه در آثارش ديده مي‌شود، نگاهي به‌شدت تيزبين و حساس و دقيق به اجتماع اطراف خود داشته و حالا اين نگاه را در نامه‌اي به مجله مورد علاقه‌اش و البته به ورزش مورد علاقه‌اش نشان داده.

اما در نهايت، نگارش چنين نامه‌اي و توجه به چنين نكاتي كه البته همچنان بعد از اين‌همه سال در جامعه ايراني ديده مي‌شود و هيچ تغييري نكرده، نشانه‌اي است از اينكه
سهراب سپهري بيش از آنچه از نامش مي‌دانيم و مي‌شناسيم، انساني متفاوت و عجيب بوده و نه هر پانزدهمين روز پاييز كه هرزماني كه فرصت مي‌شود، بايد سري به مجموعه اشعارش زد و از زاويه نگاهي متفاوت آنها را بازخواني كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون