شومينه و سرما
محمدزينالي اناري
پژوهشگر فرهنگ عامه
پوستري در خيابان تذكر داده بود كه مراقب باشيم سرمايههاي آيندگان را امروز به هدر ندهيم. هر شعار اينچنيني قابل درنگ و تامل است و مرا از خودبيخود كرد. ديدم شعارهاي زيادي درباره عدم اسراف و حفظ منابع زيرزميني ميدهيم تا جايي كه امور تبليغاتي اينچنين شبيه به ژنراتور توليد واژه شده است. اما رفتار واقعي ما با شعارهايمان فرق دارد و چه بسا آيندگان، به خاطر نتيجه اعمالمان از ما به خوبي ياد نكنند. با ارزشترين كارها مانند ريزه كاري جواهرساز بيصدا است و نه مانند صداي دوپهلو و غراي چكش آهنگر.
حدود 20 سال پيش، زماني كه با بحثهاي مربوط به فيزيك اتمي آشنا ميشدم، به اجاق گازهايي كه رويشان چارچوبي فلزي زده و با عنوان بخاري ميفروختند، زل ميزدم و با توجه به اندك مطالعاتي كه درباره انرژي و فيزيك سيالات داشتم، گمان ميكردم ميتوان از اين شعله گاز با سيستمهاي كنترل و انتقال گرما و... انرژي چند برابري توليد كرد، يا با هر امكان ديگري چون رادياتوري كردن سيستم گرمايشي شهر اين نوع اسراف گاز و پديدههايي چون گازگرفتگي را به حداقل رساند. با تردد به خانهها و ديدن نحوه استفاده از سوخت، مشاهده ميكنم كه در نهايت تعجب در 30 سال اخير كه همه جا لولهكشي گاز شده، هيچ درايتي در مصرف بهينه اين سوخت به عمل نياوردهايم، اگرچه تعداد دانشگاههايمان چند برابر شده و استعارههاي توسعه پايدار از سروكول هم بالا ميروند. اختراع و توليد الگويي براي پرهيز از اسراف انرژي، محتاج مطالعات و آزمايشهاي اساسي بود كه فرصت و امكان آن براي يك فارغالتحصيل دانشگاه، بدون هيچگونه حمايت و امكانات آزمايشگاهي اوليه ميسر نبود. به ذهن هم نميرسيد كه در دانشگاهها و ذهن اساتيد هيچ ايدهاي درباره رفاه و صرفه جويي انرژي وجود نداشته باشد. ما سالها اجاقهايي كه اشتباها بخاري ناميدهايم استفاده كرديم، در حالي كه ميتوانستيم از همين مقدار انرژي در رادياتورهاي حرارتي بيش از اين انرژي فراهم كنيم و مرگومير كمتري هم داشته باشيم. مدتها گذشت و سالها بعد سيستمي مشابه شومينه ايجاد شد كه تنها به گذاشتن چند محفظه گرمايي و زغال نسوز در داخل بخاريهاي بزرگ آن بسنده شده بود. خانههاي ما زبان دارند و حرف ميزنند، هر عنصري كه در آنها به كار رفته است، خود زبان گويايي از زندگي روزمره است. ميتوان با ديدن عناصر خانهها از فرهنگ روزمره سخن گفت. يك گوشه آن شومينه نشسته و روبهرويش هم صندليها چيده شدهاند. اينها 20 سال پيش وجود نداشتند و رفته رفته به بازار آمدند و همه گير شدند. اول همه لذت ميبردند كه بخاري جالب و سطح بالايي ميخرند، بد هم نبود، گرمايش بيشتري داشت، ولي تعداد شعلهاش هم بيشتر بود. اين مدل شومينه، سه خاستگاه دارد كه اولي از سرماي شديد مناطق سردسير برميخيزد. انگار همه خانهها مانند چارطاقي ايراني هستند كه اعضاي وابسته به آن از پلههاي آپارتمان به خانههاي بلندمرتبه عروج كرده و گرد آن به مناسك گرم شدن گروهي يا فردي ميپردازند. مردم زيادي در خانههاي مختلف در حال رعايت اين آييناند. شومينه، بازتاب آيين قداست ديرين آتش است كه ميتوان آن را در اهميت و ارزش اقتصادي گرما در رفاه و سلامتي ايرانيان كهن و ايرانيان امروز تداعي كرد. اگر قبلا آتش ناب مردمان سردسيري را گرد خود جمع ميكرد تا با حرارت آن گرم شوند، اينك مبلمانها دور شومينه چيده شدهاند.
اين دستگاه نمود بارز مصرف آييني شده است كه با توليد انبوه خود موجب شد بسياري از مردم ايران كه امكان ساختن شومينه آجري ندارند، از آن احساس منزلت و عظمت كسب كنند. شومينه به طبقات متوسطي كه خانههاي نسبتا بزرگ دارند فرصت تمايز و بزرگ منشي ميدهد و آنها را از فقراي شهرنشين كه هنوز مجبور به استفاده از اجاق گازهاي حجابگيرنده به نام بخاري هستند، جدا ميكند. شومينه يك ساخت معماري است كه در زندگي روزمره ايراني به عنوان كالاي توليدي استاندارد و فصلي به جاي اكثر اجاق بخاريها نشسته است. سومين دلالت شومينه، سليقه مسلط بر اقتصاد انرژي ايران است كه توانسته است با آن اوج خلاقيت در طراحي صنعت و علم مكانيك خود را به نمايش بگذارد، اين ورطه سالها با توليـد اجاق-بخاري چه بسا ميليونها متر مكعب گاز به باد داده باشد.
نظارت دانشگاهها، خلاقيت طراحان صنعتي و كاربري صنعتگران فاقد تحولخواهي، نهايتا در شومينهاي ساخت كشور تجلي پيدا ميكند كه هنوز هم اشكالات اساسي دارد. ياد گرد هم آمدن در چارطاقيها به خير؛ البته اينك هم ما چندان تغييري نكردهايم و در گرد هم نشينيهاي خانگيمان در اتاق نشيمن، در عصر تكنولوژي، شومينه يا اجاقي در گوشه خانه گذاشته و در رقص آتشش به مرگ تدريجي منابع زيرزميني مينگريم.