• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3197 -
  • ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۴ اسفند

قفسه قديمي كتاب «جان شيفته» با ترجمه به‌آذين

اين كتاب باعث شد كه دوباره قلم بردارم

رجبعلي اعتمادي

بعد از انقلاب اسلامي  57 بود؛ سال 60 كشور در تلاطم و هيجان انقلاب سر مي‌كرد.
خصلت انقلاب اين است كه گذشته‌ها بايد جاي خود را به نمادهاي امروزي انقلاب بدهند. طبعا در اين دوره ممكن است‌تر و خشك با هم بسوزند. مي‌توان گفت كه اين فرآيند شامل همه انقلاب‌هاي عالم است. من كه روزنامه‌نويس و داستان‌نويس حرفه‌اي بودم؛ من عاشق كشورم، ‌شهرم و كوچه و خيابان‌ها و مردمش بودم. اگر از قصه‌هايم در آن دوران استقبال مي‌شد دليلش زندگي با مردم كشورم بود. دليل دوم من اين بود كه در سفرهاي خارجي گذشته، بيش از 10 روز نمي‌توانستم تاب دوري از سرزمينم را بياورم و اگر به چنان مهاجرتي تن مي‌دادم از غصه دق مي‌كردم. تاريخ هم نشان داده آنها كه ريشه خود را از خاك پدري در مي‌آورند و در خاك بيگانه ريشه مي‌دوانند نمي‌توانند اثري زنده و قابل پذيرش در زبان بومي خود خلق كنند. در كشاكش اين پيكار دروني يكي از دوستانم رمان «جان شيفته» اثر رومن رولان با ترجمه درخشان به‌آذين را به دستم داد.
اين داستان سرگذشت زني را نقل مي‌كند كه روحي شيفته و عاشق دارد و زندگي‌اش به رودي پرپيچ و خم مي‌ماند. هر ورق اين كتاب براي من در آن شرايط روحي درسي بسيار آموزنده بود.
 كوشش و تلاش خستگي‌ناپذير «آنت» قهرمان قصه، خطر‌پذيري، دلاوري، مقاومت در برابر سختي‌ها و دشواري‌ها آزمون‌هاي دلاورانه‌اي كه از سر مي‌گذراند مرا در پذيرش هر نوع سختي و دشواري در شرايط آن روزي زندگي‌ام به‌شدت تحت تاثير قرار داد.
 قلم را كه زمين گذاشته بودم دوباره برداشتم و «قصه آبي عشق» را نوشتم و سرانجام بعد از سال‌ها اجازه چاپ همين قصه را گرفتم و امروز بر خلاف همقطارانم كه در غربت خشكيده‌اند نام من و كتاب‌هايم در ليست كتابفروشان به چشم مي‌خورد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون