بانكي كه استقلال ميخواهد
لطفعلي بخشي
بانك مركزي در اقتصادهاي پيچيده امروز، با ابعاد ارتباطات جهاني، داراي بيشترين اثرگذاري در اقتصاد كشور است. متاسفانه در كشور ما، علاوه بر عدم استقلال بانك مركزي، هميشه با اين سمت و سازمان سوپر تخصصي اقتصادي، رفتار كاملا سياسي و به دور از شأن علمي و تخصصي آن صورت گرفته است و به همين دليل اين بانك علاوه بر آنكه نتوانسته نقش بايسته خود را در اقتصاد ايران ايفا كند، بلكه اغلب نقش منفي و مشكل ساز براي كشور داشته است. اگر به نحوه اداره و عملكرد بانكهاي مركزي موفق جهان بنگريم، ميبينيم كه علاوه بر يك شخصيت علمي مسلط و مستقل به عنوان رييس، تصميمات آن فردي نيست و شورايي مركب از بهترين متخصصان اقتصادي و پولي آن كشور ياريگر رييس كل بانك مركزي در اتخاد تصميمات هستند. متاسفانه در كشور ما در انتخاب رييس بانكهاي مركزي، عوامل سياسي و روابط بيشتر نقش داشته و علاوه بر ضعف علمي و فني رييس كل در اكثر زمانها، متاسفانه همكاران رده بالاي رييس بانك مركزي و شوراي پول و اعتبار نيز، نه بر مبناي تخصص و دانش، بلكه به اعتبار سمت و روابط خاص انتخاب ميشوند. از چنين تركيبي نميتوان انتظار اتخاذ تصميمات درست، سنجيده و غيرسياسي در اين پيچيدهترين دستگاه پولي كشور داشت، بنابراين تركيب شوراي پول و اعتبار و مديران ارشد بانك مركزي بايد كاملا دگرگون شده و به جاي افراد سياسي، افراد متخصص و مسلط به جاي آنها انتخاب شوند و استقلال آنها به رسميت شناخته شود. باز هم به دليل اهميت تصميمات اين بانك و همچنين ماهيت عملكرد بينالمللي آن، توصيه ميشود كه يك يا چند اقتصاددان متخصص مسائل پولي بينالمللي نيز به عنوان مشاور ارشد رييس كل بانك مركزي ايران انتخاب شوند. در چنين تركيبي ميتوان از بانك مركزي انتظار تصميمات علمي و درست و مطابق با منافع بلندمدت كشور و نه گروههاي خاص داشت. نكته ديگر اينكه روساي بانك مركزي ايران، مانند ساير سمتهاي سياسي، مشتاق پرحرفي و ديده شدن هستند و هر روز در رسانهها ديده ميشوند. روساي بانكهاي مركزي كشورهاي ديگر به ندرت در رسانهها ظاهر ميشوند و معمولا هر چند ماه يكبار با بيانيهاي از پيش تهيه شده، خط مشي پولي كشور را به زبان فني بيان ميكنند. رييس بانك مركزي ايران خود را مانند يكي از مديران سياسي كشور ميبيند كه دايما در رسانههاست. شايد در هيچ كجاي جهان به اندازه ايران رييس بانك مركزي در رسانهها ديده نشود. اقتصاددان