• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4125 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۲ تير

عجيب و عجيب‌تر

كيوان كثيريان

۱. حكم قطعي پرونده عباس كيارستمي رسما اعلام شد. همان بود كه بود. عجيب و غريب و باورنكردني. توبيخ كتبي پزشك. مثل يك لبخند مهربان و كمي سرزنش آلود كه به يك كودك سه‌چهارساله تحويل مي‌دهيد پس از آنكه يك ليوان آب از دستش افتاد! ولي مگر چه توقع ديگري مي‌شد داشت؟ مهم‌ترين بخش ماجرا آن است كه گوهري چون كيارستمي ديگر در ميان ما نيست.

چه بسيار پرونده‌هاي مهم و ملي كه پاياني عجيب‌تر و غريب‌تر داشته‌اند و كك كسي هم نگزيده است. چه بسيار انگشت‌هاي حيرت و حسرت كه به دهان گزيده‌ايم از اتفاقات و تصميماتي كه با توقعات‌مان فرسنگ‌ها فاصله داشته و چه بسيار شاخ‌ها كه بر سرمان سبز شده و مي‌شود بابت آنچه در اين ملك مي‌بينيم.

حالا هم به جاي عذرخواهي و به جاي پذيرفتن اشتباه و به جاي اصلاح، بيمارستان‌ها از پذيرفتن بيمار سرشناس، امتناع مي‌كنند. چه اوضاع جالبي!

همان اشتباه هميشگي كه سال‌هاست تكرار مي‌شود، همان فرمول تكراري؛ «هيچ خطايي را نبايد گردن گرفت، بايد صورت مساله را پاك كرد. پذيرش خطا اعتبار جامعه پزشكي را خدشه‌دار مي‌كند و اعتماد عمومي به پزشكان را دچار لطمه!»

غافل از اينكه همواره اين روش، معكوس عمل مي‌كند.

فقط مانده‌ام جاي وجدان و عذاب وجدان در اين معادله كجاست.

البته در شرايطي كه مي‌شود با هك كردن يك سايت، ۵۰۰۰ تا ماشين گرانقيمت وارد كشور كرد و فروخت، توقع عدالت و حساب و كتاب و وجدان و انصاف، كمي خوش‌خيالي است. در شرايطي كه بحران هوا و آب و سكه و ارز و مديريت و هزار بحران ديگر گريبان همه را گرفته، ظاهرا مشكل از سطح توقعات ما است.

۲. اين روزها دوران عذاب وجدان است. آب مي‌خوري عذاب وجدان، نفس مي‌كشي عذاب وجدان، كار مي‌كني، مي‌خندي، سفر مي‌روي، فيلم مي‌بيني، به تماشاي تئاتر مي‌نشيني... همه‌اش عذاب وجدان. نوشتن درباره هرچيزي غير از خرمشهر و آبادان هم با عذاب وجدان همراه است.

صدالبته اين وجدان دردها شامل حال از ما بهتران نمي‌شود.

همه اينها در شرايطي است كه جدا از بحران‌هاي عمومي و هميشگي كه دامنگير همه ما است و دارد اوج مي‌گيرد، بخشي از مردم هموطن ما با فشارهاي ناحق و مضاعفي روبه‌رو هستند. با اين وضعيت چه جاي شاد بودن و خنديدن؟ آب گوارا چطور از گلوي آدم پايين مي‌رود با ديدن وضعيت آب آبادان و خرمشهر؟ هواي آلوده تهران در برابر هواي اهواز جاي سجده شكر دارد. چرا واقعا؟

در فضاي عجيب و غريب اين روزها، فرهنگ و هنر كجاي ماجرا مي‌ايستد؟ تئاتر نقشش چيست؟ سينما به چه كار مي‌آيد؟ موسيقي و كنسرت و گالري چطور؟ در نگاه اول اينها ديگر اولويتي ندارند. اما واقعيت اين نيست. فرهنگ در شرايط دشوار، بهتر و بيشتر كار مي‌كند. خودش يك راه نجات است. روحيه‌هاي ويران را بازسازي مي‌كند، مانع فروپاشي روح و روان‌ مي‌شود و هويت جمعي و وجدان عمومي را احيا مي‌كند.

بله، موقعيت متناقضي است. اما تعطيلي فرهنگ و هنر در اين شرايط دشوار، هزينه‌هاي مادي و معنوي را بالاتر مي‌برد. فرهنگ راه نجات است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون