سرنوشت دين و سياست
سيدمحمدعلي ابطحي
رفته بودم يزد. براي شركت در مراسم سالگرد دوست عزيزم شيخ محمدعلي صدوقي كه شاغول عقلانيت بود و ميتوانست الگوي وحدت در جايگاه نماز جمعه باشد.
بعد از مراسم رسمي، علما گعده ميكنند. گعده اصطلاحي آخوندي است كه شايد ترجمهاش نشست باشد. شهر يزد را دارالعباده مينامند. تا دلت بخواهد مسجد و روضه هست و تقريبا همه آنها هم پرجمعيت هستند. در وسط گعده با تم شوخي و خنده از آشخ مم جواد (اسم مستعار) خواستند كه ماجراي مريدش را كه در ماه پيش و البته قبل از اعتراضات اخير برايش پيش آمده تعريف كند.
يكي از دعاهاي مستحب در سجده نماز دعايي است كه شروع آن يا خير المسئولين است. خطاب به خداوند. يعني اي بهترين كسي كه ميشود از تو سوال كرد.
آشخ مم جواد نقل كرد كه بلندگوي ريزه را بسته بودم و نماز جماعت اقامه كرده بودم، در سجده آخر طبق رسم استحباب خواندم يا خير المسئولين يا خيرالمعطين و دعاي مستحب را به پايان رساندم. وقتي نماز را به پايان بردم، يكي از كساني كه هميشه براي نماز به مسجد ميآمد و جماعتش ترك نميشد و كبوتر حرم بود، با سر و صدا از وسط مسجد به طرف من آمد. وقتي به كنار سجاده رسيد، صدايش را بلند كرد و رو به جمعيت كرد و گفت، آقاي حاج شيخ! من و اين جماعت هميشه ميخواهيم نمازمان را به جماعت و پشت سر شما بخوانيم. اما به فلان و فلان قسم، اگر يكبار ديگر در نمازت مسوولان را دعا كني، ما به مسجد ديگري ميرويم و پشت سر شما نماز نميخوانيم.
تا اينجاي ماجرا به عنوان يك طنز و جوك تلقي شد كه آن ماموم ساده نميدانسته منظور از خير المسئولين، خداوند است. اما دستمايه ذهني شد براي من. در ميان بسياري از متدينان نه تنها دين به كلي از سياست جدا شده است كه در برابر سياست قرار گرفته است.
از سوي ديگر هم به بسياري از كامنتهاي اينستاگرامم مراجعه ميكنم دين وسياست را باهم كنارگذاشتهاند.
اين دستاورد بعد از ۴۰ سال حكومت ديني با شعار كليدي دين از سياست جدا نيست، نشانه عدم موفقيت مسوولان در مديريت كشور است.
اگر ميخواهيم پاسدار خون شهدا و ارزشها باشيم به جاي شعار بايد مديريت قابل قبولتري داشته باشيم و به جاي تكيه به عقل فردي خدادادي با عقل جمعي و علمي كشور را اداره كنيم.