دشمني هم آدابي دارد
سيد عبدالجواد موسوي
قاسم سليماني مورد احترام خيليهاست. دلايلش را قبلا نوشتهام. مختصر و مفيدش اين كه: 1- سردار از تماميت اين آب و خاك دفاع ميكند. 2- سردار مرد ميدان عمل است و با لاف و گزاف نسبتي ندارد. 3- سردار بابت حماسههايي كه آفريده از مردم طلبكار نيست و فكر نميكند چون جانش را در دفاع از اين آب و خاك كف دستش گذاشته پس كسي حق ندارد به كنسرت برود. 4- سردار در زمره پاكدستان است و كسي تا به حال نشنيده كه فلان برج متعلق به او يا فرزندانش است. 5- سردار از قدرت و نفوذش براي رسيدن به قدرت استفاده نميكند و نردباني هم نميشود براي به قدرت رسيدن ديگران. 6- سردار شكل عقيدهاش زندگي ميكند و مردم تعارضي بين گفتهها و عملكرد او نميبينند. قطعا به اين موارد ميتوان نكات ديگري را هم افزود اما در ذهن اين بنده كمترين اين موارد پررنگتر از ديگر موارد بود. چيزي كه باعث شد يك بار ديگر به ياد قاسم سليماني و آن يادداشت قديمي بيفتم بد و بيراههايي است كه اين روزها دوستان به اصطلاح انقلابي نثار سردار سليماني ميكنند. آن هم به اين دليل كه سردار در بيانيهاي به حمايت از آقاي روحاني پرداخته. معناي ديگر مخالفت اين دوستان اين است كه سردار سليماني تا وقتي محبوب ما است كه پاي حرفهاي مارا مهر تاييد بزند وگرنه او به خودي خود هيچ احترامي ندارد. من نميگويم بايد سردار سليماني را به حكم هر آنچه خسرو كند شيرين بود، چشم بسته تاييد كرد و قربانصدقهاش رفت اما يادمان نرود سردار سليماني صرفا يك كنشگر سياسي نيست. او در مقام و جايگاهي قرار دارد كه نميتوانيم از او انتظار داشته باشيم به شكل دوستان حزبي و جناحي ما حرف بزند. ما نيز گاهي تعريف و تمجيدهاي سردار از برخي سياستمداران را نميپسنديم اما نه به او دشنام ميدهيم و نه از او انتظارات بيجا داريم. دشمني هم حتي آدابي دارد كه ما آن را از ياد ميبريم.