• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4132 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۱ تير

تولد ناصر تقوايي و آنچه از او مي‌آموزيم

ما ملول‌ها تكثير شويم

امير پوريا

12-13 سال پيش، زماني كه آقاي ناصر تقوايي بعد از سال‌ها پرهيز از تدريس، پذيرفته بود كه در موسسه فرهنگي- هنري كارنامه درس بدهد، در نقشي كه هنوز و حين نوشتن اين سطرها، يادآوري‌اش برايم وجدآور است، در محضر او بودم. سير رو به زوال بيگانگي با كلمه كه امروز موجب شده تمام مطالعات نسل‌هاي نوتر به دلنوشته‌هاي احساساتي نيم پاراگرافي محيط مجازي محدود شود، از همان سال‌ها شروع شده بود. برخي حضار كلاس او كه طبعا و مانند حضار كلاس هر بزرگ و داناي ديگر، بر همه آنها نمي‌توان و نبايد نام «شاگرد» نهاد، در يكي دو جلسه نخست گفته بودند ادبيات او براي‌شان مقاديري ثقيل است و بنا شده بود من در نقش «ملول»، وردست ناخدا باشم و حضور و غيابي بكنم و بي‌هيچ دخالتي، فقط رئوس مباحثي را كه در هر جلسه يا هر بخش از كلاس (پيش و پس از زمان استراحت بين كلاس) مطرح مي‌كند، در حد چند تيتر، فهرست كنم. همين و بس. انتهاي هر جلسه كه با روش صميمانه هميشگي خود، با كف دست به پهلويم مي‌زد و بابت فهرستي كه از دل مباحث او گرد آورده و در نيم يا يك دقيقه ته جلسه گفته بودم، تشكر مي‌كرد، از مواقع ركورد احساس شرمساري در زندگي‌ام بود. با خجالت و صداقت تام به او مي‌گفتم حجم انبوهي كه دارم در كلاس مي‌آموزم، بسي - و به شكل نجومي- فراتر از آن است كه مي‌شود تصور كرد. بنابراين، آداب وردستي در كلاس او را هر چه خوب و بي‌سر و صدا و بي‌مداخله به جا آورده باشم، همچنان اين من هستم كه بايد سپاسگزاري كنم؛ نه برعكس.

حالا كه سال‌ها گذشته، از كلاس‌هاي خودم تا سخنراني‌ها و جلسات پرسش و پاسخ، از حرف در اين و آن برنامه تلويزيوني يا اينترنتي تا حتي گپ و گفت‌هاي شخصي و خارج از دامنه هنر، احتمال مي‌دهم از ركوردداران نقل قول از آموزه‌هاي آقاي تقوايي باشم. اين، نشانه توان و بيان من نيست. نتيجه گستره لايتناهي ايده‌ها و انديشه‌هاي اوست كه از فوتبال كشورهاي عربي تا تاثير نيما يوشيج بر هنر و زندگي بعد از دوران سنت زدگي در ايران، هر پهنه‌اي را در مي‌نوردد و هيچ جا به گزاره و نگرشي كه پيش‌تر همتايش را جايي شنيده يا خوانده باشيد، منتهي نمي‌شود. اين روزها كه هفتاد و هفتمين زادروز او با آخرين بازي‌هاي جام جهاني 2018 روسيه همزمان شده و در اين زمينه هم غافلگيركننده‌ترين تحليل‌ها را از او مي‌شود شنيد، به ياد مي‌آورم كه در حضوري به عنوان مهمان پخش بازي يك چهارم نهايي تركيه - كرواسي، در جواب عادل فردوسي‌پور كه شيوه دفاعي و متكي به ضدحمله تيم فاتح‌تريم را با لحني طعنه‌آميز توصيف مي‌كرد، ديالوگي از «ناخدا خورشيد» آقاي تقوايي را نقل كردم كه طي آن، شخصيت عجيبي به نام سنگسر مي‌گفت: «وقتي طاقت ِ خوردن دارم، واسه چي بزنم؟»

اين منبع لايزال الهام‌ها و يادگيري‌ها، گنج ناتمامي است. بله. اما بدين معنا نيست كه بگذاريم كارنامه پربارش نيز ناتمام بماند. هر مديري كه ادعا مي‌كند واژه «فرهنگي» پسوند عنوان اوست، بايد هر كوششي به خرج دهد تا با تكثير ملول‌ها، ناخدا بتواند فيلم مطلوب خود را بسازد و اين‌بار ديگر برخلاف دو نمونه ناهمراهي‌هاي قبلي يعني «زنگي و رومي» و «چاي تلخ»، ناتمام نماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون