رخت عزا سزاوار ت نيست
تسليتي براي مردم «سنندج»، همه آن چيزي بود كه روز چهارشنبه در هشتگ «سنندج» رخ داد. اهالي توييتر فارسي صبح خود را با خبر تصادف يك اتوبوس مسافربري با تانكر حامل سوخت آغاز كردند و كشته شدن هموطنان در اين حادثه. بعد از آن هرچه در توييتر فارسي رخ داد، تحت تاثير اين حادثه سهمگين و وحشتناك بود و ابراز همدردي با مردم كردستان. آنچه كه ميخوانيد مجموعهاي از توييتهاي هشتگ «سنندج» است:
«بايد بري سنندج تا بفهمي چه مردمان خوبي داره كه هميشه مورد بيمهري بودن. غم اين روزهاي سنندج جانسوزه»، «7 مهر 1395، نماينده مريوان خواستار شد: جلوگيري از تردد تانكرهاي حامل سوخت در جادههاي سنندج... »، «سالهاست كه مردم شكايت ميكنند از نفتكشها توي جاده كردستان. ميشد تدبيري انديشيد و نكرديم»، «زنده زنده توي آتيش سوختن، دردناكترين مرگ روي زمين»، «سنندج تسليت، كردستان تسليت، ايران تسليت»، «هركدوم از ما ميتونستيم تو اون اتوبوس باشيم و اين اتفاق برامون بيفته. هرچي ميخوام بهش فكر نكنم نميشه»، «مگه شبها تردد كاميون سوخت ممنوع نيست؟!»، «اينجا دير بخوابي يا زود بيدار شي باختي، اومدم بخوابم حادثه تانكر سوخت رخ داد»، «درد و رنجي كه كشيدن غيرقابل تصوره»، «نفت براي ما... تو اين اتوبوس سه تا برادر بودن دنبال كار»، «از خانوادههاي داغديده خجالت بكشيد و يهبار يه ماجرا رو سياسي نكنين»، «آيا هنوز لحظه به لحظه با اخبار ميميري؟»، «آنقدر ترسناكه كه نميشه حرف زيادي زد: قيرداغ و شعله و انسان»، «امشب تمام شهر من سوخت»، «مامان براي هراتفاق ناگواري يه سبك خودش مرثيه داره. تا ديروز با هر دوشي كه ميگرفتيم ميگفت الان خرمشهريها تو بيآبي چه ميكنن. امروز از صبح با هر عرقي كه ريختيم ميگه بميرم براي مادرهاي مسافر سنندج، سوختگي خيلي عذابه»، «اينكه بهت پيام بدن از مسير ترمينال نيا، هنوز بوي گوشت سوخته مياد خيلي خيلي تلخه» و «سرزمين مادريام تو هميشه از رنگ و موسيقي و شعر و رقص و مهرباني براي ما گفتي... رخت عزا سزاوارت نيست؛ غم از تو دور».