• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4217 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۳ آبان

اين يك داستان عاشقانه نيست

خسرو نقيبي

حوالي اين عكس، يك لحظه جادويي هست. اصل ماجرا كه دن (مارك روفالو)، جايي خارج از حال عادي، در فكر خلاص ‌كردن خود از زندگي، براي اولين‌بار در آخرين‌ شب موسيقي‌شنيدن‌هاش (شما بگو آخرين‌بار هم‌راهي با معشوق)، آواز گرتا (كرا نايتلي) و كلماتش را مي‌شنود، مي‌توانست يكي از هزاران شروع هميشگي رومانسي روتين باشد؛ اگر آقاي جان كارني كارگردان، هوس بازيگوشي به سرش نمي‌زد. جادو درست از سر همين عكس اتفاق مي‌افتد. دن به تصويري نگاه مي‌كند كه حالا پيش چشم‌تان است و بعد شروع به «شنيدن» مي‌كند. اولين پاسخ كلاويه‌هاي پيانوي بي‌نوازنده به گيتارِ در دست گرتا را اوست كه مي‌شنود و بعد، ما مي‌بينيم كه سازها، يك ‌به‌ يك، خود به رقص درمي‌آيند. ضيافتي در راه است. ضيافتي در ذهن يك نابغه كه موسيقي خوب را مي‌شناسد و كارني با ايده شگفت‌انگيزش در اجرا، اين كشف و شهود ذهنيت به عينيت را تصوير مي‌كند. چند دقيقه بعد، ترانه‌اي را كه پيش‌تر يك‌بار با آواز گرتا و نواي گيتارش شنيده بوديم، با تنظيم ذهني دن، مي‌تواند بهترين ترانه روي زمين باشد. چيزي كه ارزش زنده‌ ماندن و جنگيدن را براي آهنگ‌سازي به ته خط رسيده، دارد. چيزي كه راز او و حالا ماست، دانسته مشترك‌مان و ديگران از آن بي‌خبرند. به همين سادگي قصه شروع شده است. اين يك داستان عاشقانه نيست. داستان دو عاشق موسيقي است كه دليلي مي‌خواهند براي باقي‌ماندن كنار معشوق‌شان موسيقي، در انساني‌ترين شكل رابطه و اينجاست كه مي‌فهميم جادو كار خودش را كرده...

فيلم «شروع دوباره» برخلاف نمونه‌هاي مشابهش با محوريت موضوعي موسيقي، بيش از آنكه در ستايش موسيقي باشد، «سينما» است. «تصوير» است. نه عاشقانه بدون لمس و بيانش و نه حال ‌و هواش، پشت اولويت موسيقي گم نمي‌شود و انگار كه جناب كارني بداند، وقتي مي‌تواني از عشق به چيزي غير از سينما در «سينما» حرف بزني كه حرمت صاحبِ خانه را نگهداري.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون