قانون منع بهكارگيري بيتجربهها
سامان موحديراد
سرانجام بعد از چهل سال سرپنجه تدبير آقايان و خانمها چرخيد و قانوني در مجلس تصويب شد تا به حضور چندين و چند ساله مديران تكراري در پستهاي تكراري پايان دهد و فرصت را براي جوانان ايجاد كند تا طرحي نو دراندازند. اما همين پنجره كوچك هم بسياري را اميدوار كرد تا سرانجام چرخه معيوب انتخاب مدير در كشور ساماني يابد.
اما هنوز شيريني خيالپردازي درباره نتايج اين قانون در كاممان ننشسته بود كه شاهد از غيب رسيد و يادآور شد كه اگرچه قانون منع بهكارگيري بازنشستگان خوب است اما به همان اندازه ممكن است جا را براي آقازادهها و نورچشميهاي عزيزتر از جان باز كند.
بدينترتيب تهديدي كه قرار بود به فرصت تبديل شود هنوز «فرصت» نشده بار ديگر به تهديد بدل شد! اگر قرار است قانون منع بهكارگيري بازنشستگان راه را براي آقازادههاي جاهطلب و بيتجربه باز كند به نظرم همان بهكارگيري بازنشستگان پير بهتر است. حداقلاش اين است كه آنها عمري گذراندهاند و مويي سپيد كردهاند و قدر و ارزش آدمها و جاها و مناصب را ميدانند و چندان هم شهوت نمايش خودشان را ندارند كه براي نشان دادن بزرگي خود بخواهند بزرگان را بياعتبار و آبرو كنند.
خدا را شكر در ديوانسالاري بزرگي كه همه دست به دست هم در كشور آفريدهايم، آنقدر چاله وجود دارد كه به نظر با تصويب يكي، دو قانون از همين دست هم نميتوان آن را به سامان رساند.
شايد بد نباشد كه قانوني تحت عنوان «قانون منع بهكارگيري بيتجربهها» هم تصويب
شود.