نقطه ضعف
حسن لطفي
سال 1362 محمد رضا اعلامي داستان اشتباه نوشته آنتونيس ساماراكيس، نويسنده يوناني را دستمايه فيلمي قرار داد كه به نظر برخي از منتقدين و تماشاگرانِ پيگير سينما بهترين فيلم او است. فيلم كه از اشتباه به نقطه ضعف تغيير نام پيدا كرد براي من نه تنها بهترين فيلم سازندهاش است در رديف بهترين فيلمهاي آن سالها هم قرار دارد. در اينكه داستانِ بيزمان و بيمكان ساماراكيس دليل اصلي قوت فيلم است، شكي ندارم. اما زندهياد اعلامي هم تلاش نتيجه بخشي براي تصوير كردن اين داستان متفاوت از جامعهاي امنيتي داشته است. با ذكر اين مقدمه بروم سراغ جمال خاشقجي روزنامهنگاري كه قتلش نه تنها باعث شد تا نام او را براي اولينبار بشنوم بلكه بار ديگر مرا به ياد فيلم نقطه ضعف انداخت. البته فيلم هيچ ارتباطي به قتل، عربستان، روزنامهنگاري و حتي واشنگتن پست ندارد. درباره مامور امنيتي است كه براي اعتراف گرفتن از فرد مخالفي با او طرح دوستي ميريزد و... .گمانم بهتر است با ديدن اين فيلم يادي از دهه شصت سينماي ايران بكنيد و اين فيلم را به عنوان يكي از آثار شاخص آن دهه ببينيد.بگذريم و برگردم به ياداشتنويسِ منتقد ِ مقتول كه هياهوي مرگ او دوباره مرا به ياد فيلم نقطه ضعف و داستان اشتباه انداخت. البته همينجا بگويم كه كلانتريان هم اسم درستتر نقطه ضعف را براي ترجمه داستان انتخاب كرده است. نقطه ضعفي كه ته داستان و فيلم شخصيت اصلي رمان به آن اشاره ميكند. اشارهاي كه انگار بايد به گوش تمام جانيان، ظالمان، دروغگويان و.... برسد. شايد آنها هم مثل مامور امنيتي فيلم نقطهضعف تغيير مسير بدهند و به راهي بروند كه راه رفاقت و مهرورزي است. اما آن جمله: نقشه بيعيب و كامل، بينقطه ضعف، مثل جنايت كامل و بيمدرك و بينقطه ضعف است، كه هرگز وجود ندارد .جنايت نميتواند بيعيب و بينقطه ضعف باشد . قاتل حتما ردپايي بر جا ميگذارد و... به نظرتان كساني كه مرتكب جنايت ميشوند و مخالفان خود را به قتل ميرسانند، نميدانند نقشه بدون نقطه ضعف وجود ندارد؟ البته خوب ميدانم پاسخ قطعي به اين سوال كار من و شما نيست و ما نميتوانيم به اين سوال پاسخ قطعي بدهيم.