• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4529 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۶ آذر

فاجعه نقص ايمني و ترس

جلال ملكي

كپسول‌هاي گاز مايع يا ال‌پي‌جي چطور ممكن است حادثه‌ساز شوند؟ دو سوم اين سيلندرها مايع گاز است و حدود يك سوم بالايي آنها فضاي خالي كه مايع گاز در آن به بخار تبديل مي‌شود و هر قدر كه با باز كردن شير كپسول، گاز از آن خارج شود باز مايع تبديل به گاز مي‌شود و فضا را پر مي‌كند تا زماني كه خود مايع تمام شود. اين را البته اضافه كنم كه سيلندر گاز خالي از گاز نخواهد شد تنها زماني هست كه وقتي شير را باز مي‌كنيد گازي بيرون نمي‌آيد كه آن هم به معناي نبودن گاز داخل سيلندر نيست بلكه صرفا فشار داخل كپسول با فشار بيروني و محيط يكي شده و براي همين ديگر شما شاهد خروج گاز نيستيد. براي همين است كه خيلي‌ها سيلندر گاز را به هواي خالي بودن روي زمين مي‌غلتانند يا روي هم مي‌اندازند. سيلندرهاي گاز هيچ ‌وقت واقعا خالي از گاز نيستند و براي همين ضربه زدن و در كنار منابع حرارتي بودن آنها خطرناك است. با همه اين توضيحات بايد بگويم كه انفجار سيلندر گاز، نه اينكه غيرممكن باشد اما بسيار سخت ممكن است رخ دهد؛ بدنه‌ها بسيار مقاوم هستند، سوپاپ اطمينان دارند كه وقتي فشار دروني‌شان بسيار بالا مي‌رود گاز را تخليه مي‌كند. گاهي اين سوپاپ كه دچار مشكل مي‌شود، سيلندر گاز مي‌تواند خطرآفرين باشد و براي همين است كه آتش‌نشانان هم در هنگام اطفاي حريق پيش از هر چيز اين سيلندرها را از محيط دور و شروع به خنك كردن آن مي‌كنند تا به انفجار منتهي نشود. تا جايي كه من در مورد حادثه سقز اطلاع دارم و با همكارانم در آنجا صحبت كردم، هيچ سيلندري منفجر نشده است. انفجار سيلندر آوار و خرابي هم به همراه دارد. داستان بسيار ساده‌تر از اينها بوده است و متاسفانه به سبب نبود راه خروج مناسب يا متناسب نبودن اين راه‌ها با تعداد نفراتي كه در محل حضور داشته‌اند، رخ داده است. اين واقعه دردناك بود، و اين درد و غم را بايد خدمت همه همكاران و هموطنان و اهالي سقز تسليت بگويم. اين حادثه دردناكي بود كه فكر مي‌كنم در اين هزاره اصولا نبايد رخ مي‌داد و با اين حال مشابه اين حادثه را بارها در تهران و ساير شهرهاي ديگر هم شاهد بوده‌ايم. مالكان اين‌گونه ساختمان‌ها و آنها كه ناظر بر ساخت هستند بايد مسائل ايمني را بيشتر جدي بگيرند. براي همين است كه ما در آتش‌نشاني و به صورت مشخص در تهران اينقدر در مورد راه‌هاي خروج سختگيري مي‌كنيم و كوچك‌ترين گذشتي نداريم. خاطرات تلخي داشته‌ايم كه تنها حاصل متناسب نبودن تعداد آدم‌ها و راه‌هاي خروج بوده است.

با وجود اين سختگيري‌ها معمولا سالن‌ها و مكان‌هاي خارج از حوزه شهري به نحوي تخلفاتي انجام مي‌دهند كه مي‌تواند منجر به فاجعه شود.

در آخرين تعريف‌ها، معمولا در بالاترين استاندارد به ازاي هر 50 نفر دو در تعبيه مي‌شود و اگر سالني باشد بدون فرش و ميز و صندلي و... يك در پذيرفته مي‌شود به اين شرط كه سيستم اطفاي حريق فعال باشد. حداقل سه در خروجي هم براي جمعيت بين 500 تا هزار نفر بايد در نظر گرفته شود، درهايي كه به سمت بيرون و همراه با جريان خروج جمعيت باز شوند.

حالا فارغ از نكات ايمني، موضوع واكنش آدم‌ها به هنگام حادثه به ميان مي‌آيد. در مورد اين موضوع بايد واقعي و غيركليشه‌اي صحبت كنيم. واقعا بايد بپذيريم هر انسان عادي فارغ از تحصيلاتش در چنين مواقعي پيش از هر چيز تلاش مي‌كند خودش و خانواده‌اش را نجات دهد. شايد من آتش‌نشان و كارشناس ايمني در چنين مواردي بدانم چه بايد بكنم، شايد حتي من هم مثلا به هنگام بروز يك زلزله تازه نشان بدهم كه چند مرده حلاجم اما افراد ديگر چنين واكنشي ندارند. ترس و هيجان طبيعي است مگر آنقدر اين نكات ايمني و تاكيد بر «حفظ خونسردي و كمك به افراد ضعيف‌تر» براي آنها تكرار و تكرار شود كه تبديل به عادت ذهني‌شان شود. سالي يك ‌بار يك روز مقابله با زلزله در تقويم‌ ما ثبت شده و فقط در همان روز است كه تمام مدرسه‌ها شروع مي‌كنند به همكاري با اين اداره و آن سازمان و سر چهار نفر را باندپيچي مي‌كنند تا بتوانند گزارش مانور ايمني بنويسند، مانورهايي سطح پايين كه اسباب خنده بچه‌ها مي‌شود. با همه اين احوال حتي اگر همان مانورها هم به جاي يك‌بار، 10 بار در سال تكرار شوند مطمئن باشيد در ذهن بچه‌ها ماندگار مي‌شود. اين بچه‌ها هستند كه اگر اين آموزش براي‌شان جدي گرفته شود در آينده و در سن جواني اگر با حادثه‌اي مشابه حادثه سقز مواجه شوند، مي‌دانند كه چگونه بايد اول براي گروه‌هاي سني حساس مانند بچه‌ها و كهنسالان فكري بكنند و به فكر ايمني همه باشند نه اينكه خودشان به خاطر توان بدني بيشتري كه دارند تبديل شوند به دليلي براي زير دست و پا ماندن آنها. اين فاجعه تلخ را نمي‌توان به پاي آدم‌هاي حاضر در آن مجلس گذاشت، به جز فقدان رعايت ايمني، تقصير بر سر آموزش‌هايي است كه به مردم نمي‌دهيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون