معماي تركيه و نظام جهاني
جعفر حقپناه
تهديدهاي رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه در مورد احتمال تعطيلي پايگاه اينجرليك چندان اظهارنظري جدي و قابل اتكا تلقي نميشود. چنين اظهارنظرهاي تند و موضعگيريهاي جنجالي از سوي رييسجمهور تركيه بيسابقه نيست و تقريبا در طول سالهاي گذشته چنين اظهارنظرهايي از جانب او به شكل يك مساله روزمره و عادي درآمده است. شايد در كشوري كه يك فرد عوامگرا در آن صاحب قدرت نباشد، اظهارنظرهاي اينچنيني بتواند مبناي تحليل و پيش درآمد تحولات اساسي ارزيابي شود اما اظهارات اخير آقاي اردوغان چندان موضعگيري جدياي نيست كه ممكن است 24 ساعت بعد دقيقا برعكس آن عملي شود.
صرف نظر از كاراكتر عوامگراي اردوغان، كه سياست را تا حد زيادي در اين كشور به يك موضوع شخصي بدل كرده است، بايد به هويت ملي، موجوديت ارضي، موقعيت ژئوپليتيك و ساختار امنيت ملي تركيه هم توجه كرد. استراتژي امنيت ملي تركيه، پوياييها و ضرورتهاي خاص خودش را دارد كه كاملا فراتر از اراده سياسي افراد و جايگاه رهبران سياسي است. اگرچه اردوغان به دليل دوران حاكميت طولاني و خوشاقباليهاي سياسي توانسته است مهر خود را پاي استراتژي امنيت ملي و سياست خارجي تركيه بكوبد اما او هم تحت تاثير ساختار بزرگتري قرار دارد كه از منطق جغرافيايي، جمعيتي و منابع هويتي و فرهنگي تركيه سرچشمه ميگيرد. اردوغان در مقام رهبر سياسي تركيه هر اندازه هم كه براي خود قدرت متصور باشد، نميتواند خارج از يكسري چارچوبهاي مشخص تصميمگيري كند. تركيه از لحاظ منابع انساني، حجم اقتصاد و موقعيت ژئوپليتيك در مقام يك قدرت منطقهاي قرار ميگيرد كه در نهايت از سطحي از استقلال در ساختار نظام جهاني برخوردار است چه در حضور اردوغان و چه در غياب او ميتواند اين استقلال را حفظ كند. توان منطقهاي تركيه اين كشور را هم به عنوان يك جغرافياي غيرقابل چشمپوشي براي ناتو و غرب تبديل كرده و هم به آن اندازه به اين كشور اختيار و توان داده است كه بتواند با روسيه و ديگر كشورهايي كه متحد ناتو محسوب نميشوند، روابط متوازني داشته باشد.
در چنين شرايطي هر چند تركيه توان اثرگذاري بر خواست و اراده قدرتهاي جهاني در مورد سياست منطقهاي و روابط خارجي دارد در موقعيتي نيست كه با تصميمهاي ناگهاني و خارج از چارچوب استراتژي امنيت ملي اين كشور، تحولي فوري در شرايط توازن قواي جهان ايجاد كند.
نميتوان اين موضوع را ناديده گرفت كه رابطه آنكارا با ناتو به دليل سهم بودجه نظامي تركيه و رابطه نظامي و امنيتي اين كشور با روسيه يا اعتراض تركيه به قرار نگرفتن گروههاي كرد در فهرست تهديدات تروريستي ناتو، دستخوش تحولاتي شده است. اين اظهارات رييسجمهور تركيه در شرايطي بيان ميشود كه شكاف در ناتو به انحاي مختلف در حال نمايان شدن است. دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا كه در ابتداي انتخابش به عنوان رييسجمهور امريكا، منتقد ناتو محسوب ميشد و اين سازمان را يك سازمان منقضي معرفي ميكرد حالا با تغيير موضع به يكي از حاميان جدي آن تبديل شده است. در آستانه انتخابات رياستجمهوري در امريكا، ترامپ بر اجماع عليه روسيه تاكيد ميكند چراكه علاقهمند است در كارزار انتخاباتي اين كشور به نرمخويي و آسانگيري در برابر روسيه محكوم نشود. در عوض اين فرانسه بود كه در اجلاس اخير سران ناتو به منتقد اصلي اين سازمان تبديل شده بود كه سياست يكجانبه امريكا و تركيه را در مورد سوريه محكوم كرد.
اين موضعگيريهاي متغير در مورد ناتو محصول دوره تاريخي است كه جهان در آن واقع شده است. در دوران گذار كنوني، سياست «يا با من يا بر من» كه روزگاري امريكا در واكنش به حملات تروريستي 11 سپتامبر در پيش گرفت، عملي نيست. تركيه در دنياي كنوني يك «قدرت منطقهاي» محسوب ميشود. در ساختار نظام بينالمللي، قدرتهاي منطقهاي از هويت سياسي-امنيتي مستقل برخوردارند و اينگونه نيست كه يك ابرقدرت يا قدرت جهاني بتواند سياستها و خواستههاي خود را به قدرتهاي منطقهاي ديكته كند. كشورهايي مانند تركيه، ايران و عربستان سعودي هر يك قدرتي منطقهاي محسوب ميشوند كه نه تنها تا حدي از استقلال راي در سياست خارجي و امنيتي خود برخوردار هستند بلكه ميتوانند بر خواست و رويكرد قدرتهاي جهاني هم اثرگذار باشند.