انتقاد تند و تيز برنده مهمترين جايزه ادبي اسپانيا
دون كيشوت خوانان بيعدالتي را تاب نميآورند
بهار سرلك
«خوآن گويتيسولو» يكي از مهمترين نويسندههاي زنده اسپانيا، كوتاهترين و تندوتيزترين سخنراني را به هنگام دريافت جايزه «ميگل دو سروانتس» ارايه داد. «گويتيسولو» نويسنده 84 ساله «كنت ژوليان» و «ژوان بيسرزمين» جايزه يك عمر دستاورد هنرياش را از دستان پادشاه «فيليپ ششم» گرفت و با لحني تندوتيز از عدالت اجتماعي و «دون كيشوت»، قهرمان خيالي كه «ميگل دو سروانتس» خلق كرده، صحبت كرد.
به گزارش وبسايت الپايس، آذرماه گذشته «خوآن گويتيسولو» به عنوان برنده جايزه معتبر «ميگل دو سروانتس» 2014 انتخاب شد و طي مراسم اهداي جايزه در سالروز درگذشت «سروانتس»، «گويتيسولو» شاهكار «سروانتس»، «دونكيشوت» را تحسين كرد و گفت: «براي قهرماني كه «سروانتس» پديد آورد و براي خوانندگاني مثل من كه زندگيشان از ظرافت اين رمان تاثيرپذيرفته، تسليم شدن در مقابل دنيايي كه زير بار بيكاري، فساد، شرايط متزلزل، ناعدالتيهاي اجتماعي رو به افزايش كمر خم كرده، غيرممكن است.» «گويتيسولو» با اشاره به بزرگترين چالش اقتصادي اسپانيا افزود: «اگر مقاومت در برابر اين شرايط ديوانگي است بگذاريد ديوانه محسوب شويم.»
«گويتيسولو» كه در خانوادهاي اشرافي بزرگ شده، در جواني به حزب كمونيست پيوست و سال 1956 به پاريس و مراكش مهاجرت كرد و هماكنون مقيم مراكش است. او در صحبتهايش به تشكيل حزب سياسي پادموس هم اشارهاي كرد. «گويتيسولو» به عمد از واژه «podemos» كه در اسپانيايي معني «ما ميتوانيم» ميدهد، استفاده كرد و گفت: «بگذاريد با صداي بلند و واضح بگوييم بله، ما ميتوانيم.»
همچنين «گويتيسولو» گريزي به جريانات اجتماعي تخطيگر هم زد؛ جرياناتي كه پايه و اساس حزب «ضد رياضت اقتصادي» را بنيان نهاده است. وي گفت: همه اين آشفتگيها دلايلي است كه ما را آزردهخاطر ميكند و يك نويسنده نميتواند بدون خيانت به خود اين آشفتگيها را انكار كند.»
«گويتيسولو» در سخنرانياش بر نياز به بازگشت به دنياي «سروانتس» تاكيد كرد و گفت: «ديوانگي شخصيت «دون كيشوت» را شكل برتري از سلامت عقلي فرض كنيد و بدانيد درس داستان «دون كيشوت» همين است.»
«گويتيسولو» با مخاطب قرار دادن پادشاه اسپانيا «فيليپ ششم» و ملكه «لتزيا» و موضوع كشف مدفن جديد «سروانتس» در صومعه مادريد گفت: «سماجت احمقانه مقامات دولتي در بيرون كشيدن استخوانهاي بيجان نويسندگان كشور و استفاده از آنها براي جذب جهانگرد مثل صنعتي است كه چين براي توليد آثار مقدس پيش گرفته است. بهتر نيست به جاي اين كار، بخشهاي تاريك زندگي «سروانتس»، مانند زماني كه در الجزيره به اسارت گرفته شده بود را روشن كنيم. كدام يك از خوانندگان «دون كيشوت» از سختي و بدبختيهاي كه «سروانتس» متحمل شده، از رد درخواست او براي مقامي در امريكا، از تجارت شكست خوردهاش، از زنداني شدن در زندان بدهكاران سويا، از شرايط دشوار زندگي با همسر، دختر، خواهرش در شهر راستوي بدنام، از سالي كه نخستين بخش رمانش را نوشت باخبر هستند؟»
«گويتيسولو» يكي از مقالهنويساني كه سالهاست براي «الپايس» مينويسد، درباره كسبوكار نويسندگي بحث كرد و گفت: «بعد از جداسازي نويسندهها به كساني كه كار خود را يك حرفه ميدانند و كساني كه كارآموزاني بدون پيشرفت هستند. قبل از اينكه در دسته دوم جايگاهي داشته باشم زماني به دنبال شهرت و مقام بودم و در دسته دوم جاي داشتم.»
جايزه «سروانتس» از سال 1976 هر ساله از يك عمر دستاوردهاي هنري نويسندگان بزرگ اسپانيايي زبان قدرداني ميكند و معادل نوبل اسپانيايي است.