گزارشي از وضعيت سيل در جنوب استان سيستانو بلوچستان
سيلزدهها را در يابيد
زهرا روستا *
«مگه ما جزو ايران نيستيم؟ فقط موقع رايگيري جزو ايرانيم؟» دستش را روي گردنش ميگذارد و ميگويد: «تا اينجا توي آبيم. كسي به دادمان نرسيده است، هليكوپتر براي امدادرساني نيست و محصولات كشاورزيمان نابود شده.» اين گلايههاي جوان اهل زرآباد در جنوب استان سيستانوبلوچستان است. 22 دي، بعد از دو روز انتظار دو هليكوپتر براي امدادرساني به آسيبديدگان سيل در سيستانوبلوچستان اعزام شدهاند. سيلي كه از هفته گذشته هواشناسي دربارهاش هشدار داده بود. سنگينترين سامانه بارشي در سال 98 و بارشي بيسابقه براي استاني كه سالها درگير خشكسالي است. هواشناسي اعلام كرده است بارش روزهاي جمعه و شنبه در 15 نقطه استان، معادل بارشهاي يك سال زراعي در بلندمدت است. اما اطلاعرساني ستاد بحران استان و صداوسيما آنقدر پراكنده و محدود است كه نميتوان اطلاعات دقيقي از آنچه بر مردم ميرود به دست آورد. شبكه استاني سيما نيز آنقدر ساده از كنار اين بحران گذشته است كه براي دريافت اخبار سيل بايد دنبال روايتهاي سيلزدگان در فضاي مجازي بود. به گفته مديرعامل جمعيت هلالاحمر استان، تنها يك مورد فوتي در شهرستان سرباز گزارش شده و خسارتهاي مالي سيل نيز هنور مشخص نيست. سيستانوبلوچستان چقدر براي وقوع چنين بارشهايي آمادگي دارد؟ تقريبا هيچ. زيرساختهاي فرسوده اين استان در حوزه راه، باعث ميشود تا با وقوع هر بارش مسيرهاي روستايي مسدود شود و مردم در سيل گرفتار شوند. هلالاحمر و ستاد مديريت بحران نيز تجهيزات و امكانات لازم براي بازگشايي مسيرها را ندارند و به گفته خودشان نياز به كمكهاي ويژه از خارج استان دارند. روز گذشته راهآهن زاهدان به تهران نيز از ريل خارج شد؛ اتفاقي كه چند ماه قبل نيز روي داده بود و خوشبختانه اين بار تلفات جاني نداشت. از طرفي بخش عمده بافت شهري در استان سيستانوبلوچستان فرسوده است و جمعيت حاشيهنشيني كه در نقاط پرخطر زندگي ميكنند، همواره در معرض آسيب ناشي از حوادث طبيعي هستند. تنها در دو شهر زاهدان و چابهار بيش از نيمي از جمعيت شهري در بافتهاي ناكارآمد و فرسوده شهري زندگي ميكنند و با هر بارندگي و سيلاب، ريزش خانهها نيز بر گرفتاريهاي زندگي محقرشان ميافزايد. شاخصهاي پايين بهداشت و درمان، فرسودگي مدارس و هزاران مشكل ديگر نيز هنگام وقوع سيل به رنجهاي مردم ميافزايد. در شهرهاي استان ازجمله زاهدان، نبود سيستمهاي دفع آب سطحي سبب ميشود هر بارندگي خيابانهاي شهر را به زير آب ببرد و در شهري مثل زاهدان، آب راه خود را به آن سوي مرز يعني پاكستان
باز كند، بدون اينكه نفعي براي مردم اين استان خشكي زده داشته باشد. برف سنگين نيز 50 روستاي اطراف تفتان را مدفون كرده است، خانههاي زيادي فرو ريختهاند و چند نفري هم زير آوار مجروح شدهاند. اما باز هم خبري از امكانات تخصصي امداد و نجات در برف نيست. در واقع جداي از بارندگي چيزي كه در اين استان بحران ميآفريند، فقر زيرساخت و كمبود گسترده امكانات است. مسوولان در برابر اين بحران چه كردهاند؟ از چند روز گذشته هشدارهاي هواشناسي در تلويزيون و فضاي مجازي مطرح و مدارس استان تعطيل شد. اما مردم برخي شهرها ميگويند تنها اقدام فرمانداران، هشدار تخليه منازل و رفتن به منزل اقوام و آشنايان بوده است. اما بافت منازل بلوچستان در روستاها و حاشيه شهرها عمدتا مشابه هم است و نميتوان از مردم انتظار داشت با رفتن به خانه اقوام جان خود را حفط كنند. راشكي، مديرعامل جمعيت هلالاحمر استان اين موضوع را رد ميكند و ميگويد، براي اسكان مردم در برخي روستاها، مدارس و مساجد آماده شده و كساني كه تمايل داشتهاند هم به منزل اقوامشان رفتهاند. او همچنين گفت روستاهايي كه در بستر رودخانههاي خشكيده يا در حاشيه آنها قرار داشتند نيز تخليه شدهاند. سوال اينجاست كه چه كسي به مردم اجازه اسكان در بستر رودخانه را داده است، آنهم رودخانههاي سركش بلوچستان كه اگر طغيان كنند همه چيز را با خود خواهند برد. در سالهاي خشكسالي عدم لايروبي اين رودخانهها نيز باعث شده با هر طغيان آب
به راحتي از بستر رودخانه خارج شود و به روستاها و زمينهاي كشاورزي خسارت وارد كند. اما اين سيلابي كه بسياري را بيخانمان كرد و زندگيهاي مردم را با خود برد نهايتا به كجا ميرود؟ به دريا. سرريز سدها و روانآبها راهي ندارند جز دريا و سالهاست كه از سيلابها فقط مصيبتش براي مردم ميماند و نعمتش با بيتدبيري هدر ميرود. ارتباط برخي ايستگاههاي هواشناسي قطع شده است، اما ايستگاههاي فعال ميزان بارندگي در برخي مناطق استان را 60 تا 200 ميليمتر اعلام كردهاند. دلگان، فنوج، دشتياري، زرآباد و قصرقند شايد نامهايي باشند كه كمتر در رسانهها شنيده شدهاند اما اين مناطق از فقيرترين و محرومترين نقاط كشور هستند، آنقدر محرومند كه در برخي روستاها، حتي سيل هم نميتواند چيزي از آنها بگيرد. در سالهاي اخير نيز چندينبار گرفتار سيل شدهاند اما هنوز براي دريافت امكانات حداقلي از ستاد مديريت بحران مانند پتو و چادر با دردسر روبهرو هستند. مثلا 40 روستاي شهرستان قصرقند در محاصره آب هستند و هيچ ارتباطي با ديگر مناطق ندارند. به علت تخريب فيبر نوري، ارتباطات مخابراتي قصرقند شامل همراه اول، ايرانسل و اينترنت هم قطع است. سه دهانه پل در مسير اصلي قصرقند به نيكشهر بر اثر طغيان رودخانه كاجو تخريب و موجب قطع ارتباط اين شهر شده است. دلگان نيز بهشدت نيازمند اعزام نيروهاي امدادي است. به بسياري از جادههاي اصلي و فرعي و روستايي آسيب جدي وارد شده، بسياري از منازل خشت و گلي آسيب ديده و تخريب شدهاند. بيش از ۱۰ روستا در منطقه زرآباد-كنارك زير آب رفتند و شب گذشته مردم چارهاي نداشتند جز پناه بردن به مكانهاي مرتفع و به گفته برخي كاربران فضاي مجازي بالاي درختها. با پايان بارندگي، هوا رو به سردي است و هنوز ابتداييترين امكانات امدادي مثل بخار، پتو، سوخت، آب آشاميدني و نان در اختيار مردم قرار نگرفته است. خسارتهاي بهجا مانده از سيل به اين زوديها جبران نخواهد شد، اما براي رساندن امكانات حداقلي به مردم سيلزده همين حالا هم دير شده است.در آخرين لحظات تنظيم گزارش بود كه يكي از اهالي دشتياري با خبر تلخش تماس گرفت و گفت با خبر شدهاند در روستاي كيكسوچ، سهيل، 6 ساله فرزند جاندل را بعد از سقوط در رودخانه، بيجان از آب گرفتهاند.
*خبرنگار اهل سيستان و بلوچستان
سيلزدهها را در يابيد
گروه اجتماعي| در ميانه سوگ و غم، خبرهاي سيستان و بلوچستان خودشان را افتان و خيزان به شبكههاي اجتماعي و رسانهها رساندند: «به دادمان برسيد، دشتياري را آب برد.» روزنامه اعتماد نسبت به مسائل سيستان و بلوچستان حساس بوده و هست و اين موضوع را با انتشار ويژهنامههايي ملموس كرده است. از آنجا كه به طور دقيق مسائل اين خطه را دنبال ميكنيم دوستان و همكاران بسياري در سيستان و بلوچستان داريم كه از همان دقايق اوليه بروز سيل با آنها در تماس بوديم تا بتوانيم هر آنچه در زمينه اطلاعرساني و بسيج عمومي براي كمك به مردم سيلزده لازم است را به انجام برسانيم. بر همين اساس از خانم زهرا روستا خواهش كرديم كه او در اين زمينه با توجه به آنكه در منطقه هم حضور دارد، گزارش بنويسد. شرايط اين روزها با شبكههاي اجتماعي و فعالان اين عرصه عوض شده است و فعالان شبكههاي اجتماعي سريعتر رويدادها را روايت ميكنند. فعالان مدني در شبكههاي اجتماعي از مناطق سيلزده يا نزديك به بحران دست به كار شدند كه صدايشان را به گوش باقي مردمي كه داغ خبر سقوط برايشان تازه بود برسانند و عكسها و ويدئوها كار خودشان را كردند. هنوز سوگ به پايان نرسيده، بسياري از كاربران در توييتر دست به كار شدند كه اين خبر به گوش آدمهاي بيشتري برسد. روز گذشته فعالان مدني شروع به آمادهباش دادند كه كمكهاي مالي و غيرمالي نياز است، گوش به زنگ باشيد، سيستان و بلوچستان را تنها نگذاريم. در جنوب شرق ايران مردم دست كمك به سمت هم دراز كردهاند، مثل مرد جوان سفيدپوشي كه پيرمرد را بغل زده و از ميانه جريان آب رد ميكند به سمت خشكي. ميگويند، سيل كه جاري شده بود، در باغ كشاورزياش گير افتاده بوده تا كمك برسد. نويد برهانزهي، فعال مدني و چهره فعال در شبكههاي اجتماعي عكسي از اقلام رسيده از سوي اهالي تركمن صحرا را در توييتر منتشر كرد و نوشت كه پيام رسيده همراه با اين بستههاي كمكي، اشاره به كمكهاي مردم سيستان و بلوچستان به هنگام سيل گلستان دارد: «كمكهاي مردم تركمنصحرا براي سيلزدگان منطقه بلوچستان با شعار: «تنهايمان نگذاشتيد، تنهاي تان نميگذاريم.» خاطرات تلخ سيل سراسري ايران در ميان تمام خبرهاي روز در ذهن برخي از كاربران پررنگ شده است و حالا همان خاطرات در روستاهاي سيستان و بلوچستان جان گرفتهاند؛ آب در رودخانههاي فصلي جوري ميغلتد و پيش ميرود كه انگار نه انگار اين همان استاني است كه سالها است خشكسالي گريبانش را گرفته. يكي از كاربران توييتر صداي زني را منتشر كرد از اهالي دشتياري؛ صداي گريه زن دست به دست در شبكههاي اجتماعي ميچرخد: «سيل ما را برد، به داد ما برسيد.»