رسانه يا موشك
كيوان كثيريان
وقتي دولت مستقر يك مملكت، مباحث و مواضع رسانهاياش را در توييتر مشاور رييسجمهور اعلام ميكند، نتيجه آن ميشود كه اين جناب با خطاهاي فاحش پي در پي و اظهارات بيدقت، هم خودش را بيش از پيش تضييع ميكند، هم دولت را و هم ديگران را به واكنش وا ميدارد. وقتي آقاي حسام آشنا، مشاور رييسجمهور آنقدر بيخبر است كه با اشاره به برد موشكها براي ايجاد امنيت، رسانهها را پاشنه آشيل مملكت ميداند و از اينكه برد رسانهايمان مثل برد موشكهايمان نيست گله ميكند، آدم ميخواهد به قول عادل فردوسيپور كلهاش را به ميز بكوبد.
آقاي آشنا!
واقعا مگر شما چيزي از مطبوعات و رسانهها باقي گذاشتهايد كه حالا توقع داريد در خط مقدم براي شما بجنگند؟ مگر براي گشايش فضاي رسانهاي تلاشي كردهايد؟ مگر براي حفظ و بقاي رسانهها كه دارند در تنهايي و انزوا له ميشوند و از بين ميروند، فكري كردهايد؟
شما چسبيدهايد به صفحه توييترتان و هي اظهارنظرهاي غيركارشناسي و هزينهزا ميكنيد و فكر ميكنيد دنيا چشمش به صفحه مجازي شماست و آخرش هم مجبوريد اعتراف كنيد كه گول خورديد. آن طرفيها هم چسبيدهاند به تلويزيون كه نگاه رسمي و بعضاً ناكارآمدشان را به ملت ديكته كنند. آخرش هم اين جمله از توي تلويزيون رسمي مملكت بيرون ميآيد كه حالا چه لزومي داشت واقعيتها گفته شود كه دشمن سوءاستفاده كند! جملهاي كه گويي تمام اين سالها سرلوحه كار صدا و سيما بوده است.
اما آقاي آشنا! شما و صداوسيما دو روي يك سكهايد. آنها با انحصار و شيپور گوشخراش شبانهروزي، جا را براي هر رسانه ديگر تنگ كردند و شدند متكلم وحده، شما هم رسانههاي آزاد را نابود كرديد، استقلال رسانهها را گرفتيد، چون دستاندركار بوديد و...
هيچ قدمي براي استقلال و بقاي مطبوعات و رسانهها برنداشتيد و هيچ فضايي براي كار حرفهاي باز نكرديد. بله آقاي آشنا. شما به اعتراف خودتان راحت گول ميخوريد ولي رسانه مستقل و حرفهاي به اين سادگيها گول نميخورد. رسانه آزاد، مستقل، قدرتمند، پرسشگر و شجاع همه چيز را شفاف ميكند، جلوي دروغ و ريا و بيمسووليتي را ميگيرد، اجازه كتمان حقيقت را نميدهد، از خيلي فجايع پيشگيري ميكند و هر مقام و هر مسوولي را به پاسخگويي مجبور ميكند به شرطي كه امنيت داشته باشد. شما در قبال ناامني رسانهها و گرفت و گير و تعقيب روزنامهنگاران سكوت كرديد. شما در قبال تنگناي آزادي بيان سكوت و حتي خواسته يا ناخواسته به ايجاد اين فضا كمك كرديد. شما رسانهها و اهل رسانه را تبديل به موجوداتي كرديد كه فقط اخبار رسمي را منتشر و نگاه رسمي را منعكس كنند، نقد نكنند، محافظهكار و ترسو باشند، از تحليل و كارشناسي فاصله بگيرند، پرسشگري را فراموش كنند، از دردسر و دستگيري بترسند، به نان شب محتاج باشند، درگير تامين كاغذ و ادامه حيات باشند، درگير روزمرّگي شوند، شرايطي براي روزنامهنگاران پيش آورديد كه يا از روي ناچاري مهاجرت كنند، يا بيكار بمانند، يا از روزنامهنگاري فاصله بگيرند و به مشاغل نامربوط بپردازند، يا بمانند و از اصول اوليه حرفهشان عدول كنند يا دربند شوند و حالا كه ديديد از پس قضايا برنميآييد دست به دامن رسانههايي شدهايد كه دامني برايشان باقي نگذاشتهايد؟ حالا كه راحت گول خوردهايد، يادتان آمد كه رسانههاي ما را با رسانههاي امريكايي مقايسه كنيد؟ اين چه مقايسهاي است؟ يك نگاه به عملكرد خودتان بيندازيد. رسانههاي حرفهاي را در ايران عملا نابود كرديد و حالا كه گير افتادهايد، نظر مباركتان به اهميت رسانهها جلب شده؟ در سرزميني كه نگاه به مطبوعات و رسانه، ابزاري است و مديرانش گاهي نيز به چشم دشمن يا - در شكل خوشبينانهترش- مزاحماني پردردسر به اهل رسانه نگاه ميكنند چه توقعي ميشود داشت؟ آقاي آشنا، رسانه آزاد امنيت ملي را تامين ميكند و شماها با تضعيف رسانهها، مدتهاست امنيت ملي را به خطر انداختهايد.
آقاي محترم!
محض اطلاع شما، برد رسانه از برد موشك خيلي خيلي بيشتر است ولي كجاست آن بزرگواري كه اين مفهوم ساده را درك كند؟