كاش عقلانيت در قلم باشد
سجاد سيف
اتفاقات تلخ و ناگواري بر اين ملك و مملكت سايه انداخته است. هر بار كه سوگي و داغي بر اين مردم مهربان و آرمانخواه و حقطلب ميرود ناخودآگاه جملهاي بر ذهنم نقش ميبندد كه يك غم دارم كه جاي صد غم است... آخر اين همه خبر تلخ مگر ميشود. همه ميدانند و ميدانيم آغاز و عامل هر چه ميكشيم از ترامپ و عقدهگشايي و تجاوزگري امريكاست! منطق را حكم كنيم ترديدي نيست منشأ اين همه تلخي از كشتن ناجوانمردانه سردار سپهبد سليماني آغاز شد و امريكاي جنايتكار از هيچ تهديدي فروگذار نكرده و نخواهد كرد. بله ميپذيريم در فضاي تهديد و ارعابي كه امريكا ايجاد كرده بود چنين اشتباه هولناكي رخ داده است.
اصلا حكايت و ضربالمثل داريم
يك ديوانه (امريكا) سنگي به چاه مياندازد كه صد عاقل نميتوانند بيرون بياورند. اين حكايت اشاره به خراب شدن و گره خوردن كار به دست افراد نادان و بيفكر و كمتجربه است كه باعث دردسر بقيه ميشود و حتي افراد عاقل و مجرب هم از اصلاح آن ناتوانند. از ديوانگي و جنون ترامپ هرگز نميشود گذشت و نميگذريم اما مردم بي تدبيري داخليها را هم نميپذيرند. امروز آنچه بر اين مردم آگاه و احساسات پاك و عميق آنان ميرود را نميشود ننوشت و نميشود واكنشي نداشت.
همه غمزدهايم! سوگواريم! متاسفيم!
اما گلهمنديم از اين همه سهلانگاري و كتمانكاري كه با تاخير در اعلام آن به شبكههاي معاند و رسانههاي غربي ميدان جولان دادهايم تا آنان اعلام كنند و ملت و مملكت را تحقير كنند. ما ميتوانستيم و ميدانستيم كه موشكي از موشكهاي ما كسر شده است حال هر جا خورده باشد! اين رسانهها كه دشمني خود را با مردم و كشور نشان دادهاند بارها با هجمه رسانهاي خود چنين القا ميكنند كه نظام ايران با فشار افكار عمومي و رسانهها و...
كشورهاي ديگر مجبور به پاسخ به مردمش و جامعه بينالمللي شده است. ناراحتي مردم از اين است!بدانيد!
بگذاريد مردم خود را خالي كنند و بغض خود را؛ اشك كنند!
درست است ما همه ناراحتيم كه اعلام ميشود:
«بر اثر بروز خطاي انساني و به صورت غيرعمد، هواپيماي اوكراين مورد اصابت موشك قرار گرفته است.»
از طرفي تحسين ميكنم عاقلان اين مملكت را كه شجاعانه با پذيرفتن تبعات اشتباه و خطا با آنكه ميدانند با چه هجمه سنگيني مواجه خواهند شد، اما مسووليت را بر عهده گرفتهاند. پس اگر مردم ناراحتند كه هستند از آنها خرده نگيريد! بگذاريد خالي بشوند از اين همه داغ و ثلمه! از اين همه سوگ و سهلانگاري از داغ سانچي، از ترمز اتوبوس دانشگاه آزاد، از آوار پلاسكو، از غفلت سرپل ذهاب، از كوتاهي در معدن، از سيل آق قلا و سيل دروازه قرآن شيراز و...
يادمان باشد اين مردم همانهايي هستند كه در سوگ سرباز وطن حاج قاسم سليماني به ميدان آمدند و صحنههاي بديع و ميليوني به نشانه احترام و ارزش ثبت كردند.
مردم از گفتن صداقت ناراحت نيستند از تاخير در تعلل و بازي با احساسات ناراحتند! آنان داغ سردار بر دل دارند و سوگوار حاج قاسم و دست قلم شده او و جانباختگان كرمان و هواپيماي خطوط هوايي اوكراين هستند و خواهند بود. نگارنده اين سطور در حالي مينويسد كه بر نقش امريكاي جنايتكار قلم نكشيده است اما ميخواهد بر بعضي رسانهها نقدي وارد كند كه با بي تدبيري در كلام و قلم و با تبعيتهاي بي چون و چرا تنها يك حرف را تكرار ميكنند و خوراك غلط به جامعه صادق و مردم نجيب كشورم ميدهند و هرگز نقش و وظيفه جستوجوگري و دقت و بررسي را دنبال نميكنند. اين رسالت مدتهاست فراموش شده است حال ميخواهم بدانم روزنامهاي كه در برابر اين تراژدي غمناك و هولناك نوشته بود: به دنبال اين سانحه دلخراش، مقامات امريكايي و غربي به سياق هميشگيشان مشغول دروغپردازي، فضاسازي و اتهامپراكني عليه ايران شدند و با ايجاد جنگ رواني ادعا كردند كه عامل سرنگوني اين هواپيما، شليك موشك بوده است!
فردا چه خواهند نوشت. من روزنامههاي فردا را ميخوانم!