صدا و سيما و مردم تنها
محمد كاظمي
اگرچه سالهاست در كشور ما سير و توالي حوادث روند صعودي داشته است و رويدادهاي ايران اغلب در صدر اخبار جهان قرار داشته است ولي طي چند ماهه اخير ايرانيان روزها و هفتههاي سختي را پشت سر گذاشتند؛ چنانچه هنوز از گرمي آن عبور نكردهايم و هنوز غبارهاي اين حادثهها فرو ننشستهاند تا ببينيم كه داشتهها و از دست دادنهايمان دقيقا چيست؟ اعتراضات آبانماه كه در پي اعلام سهميهبندي بنزين صورت گرفت و متاسفانه به خشونت كشيده شد بسيار تلخ و خسارتبار بودند و پيامدهاي سياسي و اجتماعي فراوان داشتند. اين اعتراضها كه البته با دقت و مسووليتشناسي و تدبير امكان عدم وقوع داشتند يا ميشد به صورت مدبرانهاي كنترل و مديريت شوند بايد مورد تحليل گسترده و دقيق و بيطرفانه قرار ميگرفتند و روشن ميشد كه چرا جامعه ما مستعد بروز برخي آشوبها و تشنجهاست؟ ترور ناجوانمردانه سردار حاج قاسم سليماني توسط امريكا هم در نوع خود حادثه بسيار بزرگي بود كه جامعه ما را تكان داد و ديديم كه ملت ايران را با چه حجم عظيمي به خيابانها كشاند و تصويري بزرگ از وحدت و انسجام ملي را به نمايش گذاشت. هنوز اين ماجرا به انتها نرسيده بود كه حمله موشكي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به پايگاه امريكايي عينالاسد در عراق، جهان را در شوك خبري تازهاي فرو برد و حادثهاي را رقم زد كه با چنين مشخصاتي سابقه نداشت و بازتابهاي گستردهاي از خود به جا گذاشت كه هنوز هم ادامه دارد و با ترفندهاي تبليغاتي بنگاههاي خبرپراكني امريكا از اهميتش كاسته نميشود ولي بازهم اين خبر با همه ابعاد آن سرد نشده بود كه سقوط هواپيماي مسافربري اوكرايني در آسمان تهران چون يك بمب خبري عمل و چشمها و ذهنها را به خود معطوف كرد.
درست 3 روز بعد از اين سقوط بود كه فرضيه اصابت موشك پدافندي ايران به اين هواپيما، توسط ستاد فرماندهي نيروهاي مسلح ايران مورد تاييد قرار گرفت و اينبار هم شوك خبري ديگري ايجاد شد كه جهان را در بهت و حيرت فرو برد و ايرانيان بيش از همه ساكنان كره خاكي متاثر شدند تا در كنار جان باختن عدهاي از تشييعكنندگان كرماني پيكر شهيد سليماني توالي خبرهاي تلخ و غيرقابل باور تكميل شود و جان و روان مردم را در خود فرو برد. اشاره مختصر به سير رويدادهاي چندماهه اخير از اين رو صورت گرفت تا نشان داده شود كه اين همه حادثههاي بزرگ آن هم در ظرف زماني كوتاه واقعا ممكن است از دايره تحمل فكرها و روانها خارج باشد و بايد به صورت ويژه براي آن چارهانديشي شود. ما نياز به تامل و درنگ در اين خبرها داريم، نميتوانيم به سادگي همه آنها را هضم كنيم و از عوارض منفيشان كاملا جلوگيري به عمل آوريم. متاسفانه صدا وسيما كه بايد در اين ميان از خود احساس مسووليت بيشتري به خرج دهد و با صاحبنظران و جامعهشناسان و روانشناسان مشورت و برنامههاي متناسب تهيه و پخش كند سليقه خاص خود را پي گرفت و كار درخوري براي التيام علمي و كارشناسانه دردها و زخمهاي مردم روي آنتن نبرد. طي اين هفتههاي سخت حتما راههاي علمي و تجربهشدهاي وجود داشت كه با مردم سخن گفت و در آرامششان كوشيد؛ به عبارت ديگر تاثيرات منفي خبرهاي ناگوار يك طرف و رهاشدگي جامعه از طرف ديگر خدا ميداند كه تا چه حد روح و روان مردم ما را مورد آسيب قرار داده است؟ اگر رسانه ملي در اين باب براي خود يك وظيفه و مسووليت حتمي قائل بود ميتوانست از تجربه ديگر كشورها در چنين مواقعي استفاده كند و جامعه در تلاطم سهمگين به امان خدا رها نشود. نهتنها چنين مسووليتشناسي صورت نگرفت و همهچيز در امواج خروشان سياست به فراموشي سپرده شد متاسفانه ديديم كه چه سان ملت ايران زير بمباران تبليغات و القائات و تشويش شبكههاي ماهوارهاي بيگانه و انواع رسانههاي خارجي قرار گرفتند و هرچه آسيب بود خوردند و جز خداوند ياوري پيدا نكردند. آيا واقعا صدا وسيما با آن طول و عرض اداري عظيم نبايد داراي روانشناسان و جامعهشناسان غير سياسي باشد كه در چنين مواقع خطيري هر نوع خبر و برنامه و گزارش و فيلم و سريالي براساس نظر كارشناسي آنها تهيه و پخش شود تا آسيبها بيشتر نشوند و فرصتطلبي بيگانگان نمك بر زخم مردم نپاشد؟ در چنين زمانهاي حساسي اگر از صداو سيما نبايد انتظار ميدانداري مسوولانه و علمي داشته باشيم كدام رسانه فراگير بايد وارد شود و چون طبيبي حاذق عمل كند و مرهم بر زخم روح و روان مردم بگذارد؟