وجود نقد ساده كتاب...
ابراهيم عمران
از جمله مشكلات و مصايب و نيازهاي آناني كه كتاب ميخوانند؛ اين است كه اگر بخواهند نقد و تحليلي بر كتاب خوانده بيابند، بايد ساعتهاي زيادي را صرف پيدا كردن آن نقد مورد نظر كنند، تا شايد در گوشه و كناري «چند سطري» به چشم آيد! اگر اين قياس را با ديگر مسائل مورد علاقه مثل حوزه ورزش و تا حدودي فيلم و سينما (هر چند با نمود كمتري) بخواهيم انجام دهيم به نتايج سحري دست مييابيم. . .
اگر حاليه ورزش اين پتانسيل را دارد كه در همه ابعاد زندگي روزمره خود را نشان دهد، جدا از توجه رسانهها، ميتوان خيل زيادي از روزنامه و مجله را دخيل دانست كه تفسير و تحليل (حال دم دستي و يا محتوايي) زيادي از هر بازي و مسابقهاي انجام ميدهند و اين خود ميتواند در ترغيب مشتاقان، سهم قابل توجهي داشته باشد. و اگر علاقهمندي بخواهد درباره كيفيت بازي و مسائل فني آن بداند؛ راه پر دردسري در پيش رو ندارد و ميتواند فراخور سطح دانش و آگاهي، به آنچه ميخواهد برسد. حال اگر همين مورد بخواهد در «سير كتابخواني» به چشم آيد، هيچ افق روشني در آن متصور نيست و اگر تك و توك نشريههايي هم هستند كه كار نقد را انجام ميدهند، آنچنان درگير واژهها و مفاهيم نقد «مدرن و پسامدرن» هستند كه گهگاه خود نيز نميدانند چه مينويسند و چه ميگويند، حال چه رسد به خواننده بي نوا كه بخواهد از دل اين مفاهيم سطوري را فهم و درك كند. راهكار ساده كردن نقد كتاب (حال اگرنقدي وجود داشته باشد) ميتواند در تشويق خواننده، خوانندهاي كه به دنبال برخي ناشناختههاي متن است، موثر باشد و اگر در اين راه، به راه رفته نشريات و روزنامههاي ورزشي توجهي شود، ميتواند بستر مناسبي پديد آورد در زمينه نقد كتاب. اميد روزي فرا رسد كه كتابخواني به گونهاي شود كه «نقد» آن هم احساس شود؛ كه اگر مورد اول (كتابخواني) نباشد به طريق اولي چنين بحثهايي هم از دور خارج است و شايد براي همان شمارگان زير «هزار» جوابگو باشد، چنين خواستههايي...