• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4724 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱ شهريور

ريشه‌هاي واقعه كربلا -1

علي مطهري

واقعه كربلا يك واقعه ابتدا به ساكن نيست بلكه ريشه‌هايي دارد. ريشه اصلي آن را بايد در زمان غلبه اسلام بر جاهليت عرب جست‌وجو كرد. در سال نهم هجري، زماني كه سپاه اسلام پشت دروازه‌هاي مكه بود، پيشوايان كفر مانند ابوسفيان چاره‌اي جز تسليم نداشتند...

 ولي به قول عمار ياسر «استسلموا و لم يسلموا» آنها اظهار اسلام كردند اما اسلام نياوردند. البته سياست پيامبر (ص) نيز فتح مكه بدون خونريزي و با تحبيب قلوب بود. به همين جهت وقتي كه خالد بن وليد روي كينه‌هايي كه داشت سه تن از مردم مكه را در گوشه‌اي از اين شهر به قتل رساند رسول اكرم به‌شدت ناراحت شدند و در حضور مردم از اين كار اعلام برائت كردند.  در واقع حزب اموي كه با ظهور اسلام قدرت ظالمانه خود را از دست داده بود به ظاهر اسلام را پذيرفت تا در موقع مناسب انتقام خود را بگيرد. از همين روي است كه پس از رحلت پيامبر كه به فاصله دو ماه و نيم از واقعه غدير خم رخ داد و رسول اكرم علي عليه السلام را به دستور خدا به عنوان جانشين و امام بعد از خود معرفي كرده بود و همه به او تبريك گفته بودند، ابوسفيان و اتباعش ماجراي سقيفه را پيش آوردند و دستور صريح پيامبر خدا را ناديده گرفتند. به تعبير شهيد آيت‌الله مطهري «يك اقليت منافقِ زيرك اكثريت مومن را فريب دادند» و حكومت در جهان اسلام در يك مسير انحرافي قرار گرفت.  در اينجا رفتار علي عليه السلام بايد براي همه ما كه ادعاي مشايعت او را داريم درس است. او وحدت مسلمانان و حفظ اساس اسلام را مقدم بر احقاق حق خود دانست و به رغم ظلمي كه بر او رفته بود، در مواردي با خلفاي وقت همكاري مي‌كرد، گاهي به آنها مشورت مي‌داد و گاهي مشكلات علمي و فقهي آنها را حل مي‌كرد. كساني كه امروز به بهانه از دست رفتن حق علي عليه‌السلام وحدت ميان شيعه و سني را بر هم مي‌زنند و دايم تخم اختلاف مي‌كارند بايد اين سيره آن امام را كه مدعي دفاع از او هستند نصب‌العين قرار دهند و به نفع امريكا و اسراييل در جهت تفرقه در دنياي اسلام عمل نكنند. زماني كه خليفه سوم به قدرت رسيد ابوسفيان در حالي كه پير و نابينا شده بود در جلسه‌اي با حضور سران بني‌اميه، اول اعلام كرد: آيا غريبه‌اي ميان ما هست؟ گفتند: نه، سپس گفت: اكنون كه گوي خلافت به دست يكي از شما رسيده است سعي كنيد اين گوي را مانند يك توپ به همديگر پاس بدهيد و نگذاريد از دست شما خارج شود. اين وضعيت ادامه داشت تا مي‌رسيم به شورش مردم عليه خليفه سوم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون