درك حضور ديگري
اسدالله امرايي
كتاب «انسان در شعر معاصر يا درك حضور ديگري؛ با تحليل شعر نيما، شاملو، اخوان، فرخزاد» نوشته محمد مختاري در نشر نو منتشر شد. محمد مختاري در اين كتاب به بررسي درك و تصوير انسان در شعر گذشته تا امروز ايران پرداخته است. سير تطور و تكامل انديشه مدرن جهان ازجمله مسائلي است كه او در تحليلهاي خود در اين كتاب از آن بهره برده است. بررسي شاعران كلاسيك و چهار شاعر معاصر يعني نيما يوشيج، احمد شاملو، مهدي اخوان ثالث و فروغ فرخزاد هم براي بررسي مفهوم «درك حضور ديگري» از ديگر موضوعاتي است كه مختاري در اين كتاب مورد توجه قرار داده است. مختاري ميگويد بررسي شعر معاصر كه جزيي از مجموعه فرهنگي ايران است، صرفا به جنبههاي نوانديشانه منحصر نميماند بلكه تاملي در رسوبات بازمانده از فرهنگ ديرينه ايران هم هست. «اين نيما، شاملو، اخوان و... نيستند كه بهطور فردي در حوزه انديشگي خويش، از بابت درك حضور انسان، بررسي و انتقاد ميشوند، بلكه اين كل عرصه شعر و انديشه است كه بررسي ميشود. در حقيقت اين خود ماييم كه بررسي و انتقاد ميشويم. خود ما كه در مرحلهاي تاريخي از حيات اجتماعي خويش، گرفتار عارضههايي سنتي نيز هستيم... اكنون فرهنگ انتقادي ما بس فراتر از آن خودبينيهاي كودكانه و تنگفكريهاست كه نقد و بررسي را به مچگيريها و پنبهزدنها و نفيكردنهاي كليشهاي مبتذل و بازاري و به نرخ حقارتهاي روزمره تبديل ميكرده است .» انسان در شعر معاصر در شش فصل تدوين شده. درك حضور ديگري، انساندوستي سنتي، نيما: همه را با تن من ساختهاند، شاملو: توفان كودكان ناهمگون ميزايد، اخوان: روح سياهپوش قبيله و فرخزاد: نهايت تمامي نيروها پيوستن است، پيوستن. «چشمانداز نيما رهايي انسان از فشار نيازهاي مادي و معنوي است. و شعر او به اعتباري طرح و تبيين تواناييهاي انسان است براي پيوند با كل طبيعت. ميخواهد رابطه بيواسطهاي ميان طبيعت و آدمي برقرار شود و برقرار ماند. در پي آن است كه هم انسان به شيوهاي انساني به طبيعت بنگرد و هم طبيعت به شيوهاي انساني به انسان مربوط شود. و اين رياضت فعال را در تجربه زندگي خويش فراهم داشته است، تا در جانش به شيوههاي انساني به طبيعت بنگرد، تا سرانجام بتواند چون انسان تكامليافتهاي، بهويژه چون هر شاعر و هنرمند پيشروي، شعور طبيعت شود.»