انتخابات شوراي شهر مهم يا بياهميت؟
مهرداد احمدي شيخاني
ديروز در خبرها آمده بود كه طرحي در مجلس اعلام وصول شده كه در صورت تصويب در صحن علني و تاييد شوراي نگهبان، دوره ششم شوراي شهر و روستا به مدت سه سال تمديد و انتخابات بعدي شوراها در سال 1407 و همزمان با انتخابات رياستجمهوري سال 1407 برگزار شود، چراكه از 11 سال پيش و براساس قانون، قرار شده انتخابات رياستجمهوري با انتخابات شوراها همزمان باشد كه با درگذشت رييسجمهور در ارديبهشت امسال و انتخابات پيش از موعد رياستجمهوري و عدم امكان برگزاري همزمان انتخابات شوراها، دوره هفتم از اين قاعده مستثنا شد. اما موضوع به همين سادگي نيست و اصلا هم ساده نيست چون پيش از انتشار خبر ديروز و در پايان آبان امسال، دبير ستاد انتخابات كشور از برگزاري انتخابات دوره هفتم شوراهاي اسلامي شهر و روستا با تاييد مجلس به عنوان ناظر انتخابات شوراها، در روز ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۴ خبر داده بود و همچنين گفته شد كه قرار است دوره بعدي شوراها سه ساله شود تا دوره هشتم اين شوراها با انتخابات رياستجمهوري در سال ۱۴۰۷ همزمان برگزار شود، ولي حالا شوراي عالي استانها از مجلس خواسته كه دوره فعلي هفت ساله شود و انتخابات دوره هفتم به تعويق بيفتد. همه اين خبرها، نويسنده اين يادداشت را بر آن داشت كه مانند بسياري از مطالبي كه در اين سالها و به خصوص در اين يك سال گذشته به آن پرداختهام، يكبار ديگر به موضوع انتخابات برگردم. انتخابات و دخالت در تعيين ادارهكنندگان جامعه چيزي نيست كه در فرهنگ سياسي كشور ما سابقهاي ديرين داشته باشد و بهرغم آنكه هميشه از كهن بودن تاريخ سرزمينمان سخن گفتهايم و به آن مباهات كردهايم، اما دخالت در امر كشورداري و حضور مردم در تصميمگيريهاي خرد و كلان كشور، آن چيزي نيست كه بتوانيم در فرهنگ گذشته اين سرزمين به آن مباهات كنيم و چنين سنتي در فرهنگ ما بسيار جوان و تحت تاثير آشنايي با فرهنگ اروپا و بهواسطه انقلاب مشروطه وارد فضاي گفتماني ما شده است.
اما اين ورود هم به اين سادگي تبديل به يك گفتمان غالب اجتماعي نشده و هنوز انتخابات يك سنت قوي اجتماعي در فرهنگ سياسي ما نيست. براي همين ميبينيم كه مثلا در همين موضوع انتخابات شوراهاي شهر و روستا كه قرار است 5 ماه ديگر برگزار شود كه حتي يك ماه آن هم به واسطه نوروز و آن عادت تاريخي تعطيلات كه همهچيز و همه كنشهاي اجتماعي، همزمان با بيدارباش طبيعت به خواب ميرود، خيلي كه خوشبين باشيم، انتخابات شوراي شهر و روستا، تا ارديبهشت سال آينده وارد گفتوگوي روزانه مردم نخواهد شد. البته شنيدهام كه برخي احزاب و گروهها درصدد تهيه فهرست انتخاباتي هستند، ولي اين هم يعني براي اين احزاب، موضوع اصلي منتخبان هستند و نه خود انتخابات، چون براي نمونه، در اين ايام، كسي چندان به خود موضوع انتخابات و نه منتخب نميپردازد و تلاشي در اهميت اين موضوع را حداقل در بين فعالان اجتماعي شاهد نيستيم و جالب ميدانيد چيست؟ جالب اين است كه بخش بزرگي از فعالان اجتماعي كه تاكيد دارند بايد بهجاي فعاليت در بالاي هرم قدرت به جامعه برگشت و فعال مدني شد، در اين حوزه كه راس هرم قدرت نيست و اتفاقا يك فعاليت مدني براي اداره كارهاي كف جامعه و اداره بهسامان زندگي روزمره مردم است، اصلا برايشان انگار جذابيت ندارد و اين همان چيزي است كه بارها گفتهام كه انتخابات جزيي از فرهنگ و سنت سياسي ما نيست. يك رفتار اجتماعي را وقتي ميتوان گفت كه داراي سنت است كه شاهد كنشهاي خودجوش و بهنگام جامعه در آن موضوع باشيم. نمونهاش سنت عزاداري عاشورا يا جشن و بزرگداشت نوروز، هر دو اينها متكي به سنتي فرهنگي در جامعه ايراني است، ولي چنين كنش اجتماعي را براي انتخابات نميبينيم، نه در بين مردم و نه حتي در بين نخبگان و فعالان سياسي. حتي در بين آناني كه اسرار دارند بايد رفتارهاي سياسي را به جاي آنكه در راس هرم پي بگيريم، بايد به كف و جامعه بياييم. واقعيت ماجرا اين است كه انتخابات با آنكه از انقلاب مشروطه وارد فرهنگ سياسي ما شد، اما تا انقلاب 57، جز در ايامي گذرا، چندان جدي گرفته نشد و با انقلاب 57 نيز ابتدا در مفهوم تكليف به بدنه اجتماعي عرضه گرديد و طول كشيد تا به عنوان يك حق از آن سخن برود. حقي كه جريان اثرگذاريش از پايين به بالاست و اينكه ميبينيم عدهاي ميخواهند دوره يك انتخاب را كش بدهند و تقريبا دوبرابرش كنند و تقريبا هيچ واكنشي نه در جامعه و نه حتي در بين نخبگان در مقابل آن نميبينيم، فقط يك معنا دارد؛ برعكس آنكه بسياري از ما مدعي كنش در كف جامعه هستيم، ولي در عمل و واقعيت، چندان تمايلي به فعاليت در كف نداريم و آن ادعاها، فقط مدعياتي براي كنارهگيري هر از گاهي، از فعاليت اجتماعي است؛ كنار كشيدني كه نتيجهاش را در شوراي شهر دوم ديديم چه شد و چه بلايي در اين 23 سال بر سر كشور آورد. شورايي كه در تهران 10 ميليون نفري، بعضي فقط با 80 هزار راي به آن راه يافتند و اگر همچنان بيتفاوت بمانيم، با تداوم هفت ساله شوراي ششم، حتي انگار لزومي به آن 80 هزار نفر هم نخواهد بود. اگر قانون عفاف و حجاب ابلاغ نشد و اگر فيلترينگ، حتي در اين شكل بسيار محدود برداشته شد، به واسطه مطالبه اجتماعي است؛ مطالبهاي كه متاسفانه گويا در انتخابات شوراي شهر و روستا كه مهمتر از آن دوتاست، نداريم.