فرصتي براي بازگشت عقلانيت
خسرو قاضيزاده
در هر جامعهاي كه قانونمداري و نظم جاي خود را به بيقاعدگي و رفتارهاي خودسرانه بدهد، عرصه براي زايش و جولان «افراد كوچك» فراهم ميشود. اين افراد نه از شايستگي برخوردارند و نه از شعور جمعي، بلكه ضعفهاي سيستم را فرصتي مييابند تا با كنشهاي سطحي و بياساس، صداي خود را بلندتر از عقلانيت و تدبير جلوه دهند. در ايران، بهويژه هنگام بحث بر سر تصميمات كلان ملي، سياستگذاريهاي خارجي يا ايفاي نقش موثر در عرصه جهاني، پديدههايي نوظهور بروز ميكنند: افرادي كه به جاي دفاع از منافع ملي و عقلانيت، از ديوار سفارتها بالا ميروند، در تريبون مجلس فرياد ميزنند يا با پلاكاردهايي در برابر مراكز تصميمگيري حاضر ميشوند و براي ملت و حتي دولت خط و نشان ميكشند. اين افراد كوچكانديش نه به همت بلند ملت مينگرند و نه به عمق نيازهاي كشور؛ بلكه ميدان را فرصتي يافتهاند تا صرفا براي خودنمايي عرض اندام كنند و عرصه را براي بزرگان تنگ سازند. يكي از جديترين آسيبهاي اين وضعيت، به حاشيه راندن نخبگان و بزرگان جامعه است. در فضايي كه صداي رفتارهاي سطحي و بيقاعده بلندتر از خرد و تدبير باشد، آنان كه دغدغه مصالح كلان كشور را دارند يا از تخصص لازم برخوردارند، منزوي شده و ميدان را ترك ميكنند. در چنين شرايطي، جامعه از سرمايه انساني و توان سازندگي محروم ميشود. به اين ترتيب، فرصتهاي توسعه از بين ميرود و ناتواني در استفاده از شايستگان به تضعيف بنيادهاي نظام اجتماعي و سياسي ميانجامد.
چه بايد كرد؟- براي مقابله با اين وضعيت، نخستين گام اجراي قاطع و بيچونوچراي قانون براي همه افراد، بدون توجه به موقعيت يا وابستگي خاص آنان است. قانون بايد حكمي شفاف و غيرقابلچانهزني داشته باشد و از ابزار توجيه رفتارهاي خاص به دور باشد. دومين راهكار، تقويت آگاهي جمعي است. جامعه بايد بياموزد كه مشاركت سياسي مسوولانه چگونه است و چرا رعايت چارچوبهاي قانوني براي بقاي جامعه ضروري است.
رفتارهاي خودسرانه اغلب از ناآگاهي عمومي و ضعف در آموزش فرهنگي سرچشمه ميگيرد. همچنين رسانهها و نهادهاي نظارتي بايد در تقويت شفافيت و پاسخگويي نقش موثري ايفا كنند. شفافيت و مطالبهگري عمومي ميتوانند فرهنگ مصونيت افراد خاص و برخوردهاي گزينشي را پايان دهند. جامعهاي كه نخبگان و شايستگان خود را به حاشيه براند، جايگاهش در عرصههاي داخلي و خارجي تضعيف ميشود. براي پيشگيري از اين سرنوشت، تغيير فرهنگ عمومي و تقويت شايستهسالاري در ساختار تصميمگيري ضروري است. بايد فضايي ايجاد شود كه در آن «بلندي قامت» ارزش باشد و جايگزين رفتارهاي سطحي، هيجاني و خردگريز شود. كنشهاي خودنمايانه و غيرمسوولانه افراد كوچكانديش، نهتنها چهرهاي مخدوش از ملت ايران ارايه ميكند، بلكه با برهم زدن انسجام و نظام تصميمگيري، عظمت واقعي اين ملت را در معرض تهديد قرار ميدهد. بايد دوباره عظمت ملت و ارزشهاي واقعي جامعه احيا شود و جاي خود را به رفتارهاي سطحي و فرصتطلبانه ندهد. آينده متعلق به كساني است كه با بينش و تعهد، مصالح كلان را در اولويت قرار ميدهند و در مسير سازندگي گام برميدارند. اگر اين تحول از امروز آغاز نشود، فردا مجالي براي بازگشت نخواهد بود. جامعهاي كه قانون در آن بياثر شود، پيش از تهديدهاي خارجي، قرباني تناقضات و چالشهاي داخلي خود خواهد شد.