هفتاد ميليارد تنها براي يك شهر
عليرضا فلاحتي
سالهاست كه ميشنويم: «اقدامات فراقانوني و سليقهاي به ايران خسارت وارد ميكند!» براي درك بهتر اين جمله ميخواهم مقياس كشور را به شهر و همه اقدامات فراقانوني و سليقهاي را به يك اقدام بكاهم و با اعداد و ارقام قابل لمس اين جمله تكراري را مرور كنم. اما براي خواندن ادامه اين مطلب يك ماشين حساب ساده در كنار خود داشته باشيد و هر جاي ايران كه هستيد با من به شمال كشور و شهرستان بابل سفر كنيد! شهرستان بابل در استان مازندران نزديك به 20 آموزشگاه رسمي موسيقي دارد، اما سالهاست كنسرت موسيقي در آن برگزار نميشود . سالهاست كه به دلايل نامعلوم يا فراقانوني مردم بابل موفق نشدهاند بليت كنسرت خوانندههاي محبوب خود را تهيه كنند و براي لذت بردن از اجراي آنها به سالن كنسرت در شهرستان بابل بروند! سالهاست كه ديگر شهرهاي مازندران و مخصوصا شهرهاي همجوار بابل ميزبان كنسرتهاي موسيقي با سبكهاي مختلف هستند و مردم بابل براي شركت در برنامههاي كنسرت بايد از شهر خود دل كنده و به شهرهاي اطراف بروند! حالا ماشين حساب خود را آماده كنيد تا با هم ميزان خسارت همين يك اقدام فراقانوني را آن هم تنها در يك شهر و فقط از منظر اقتصادي با هم محاسبه كنيم. در مازندران در مدت زمان يكسال حدود 500 سانس كنسرت برگزار ميشود و با توجه به استقبال ويژه بابليها از كنسرتهاي موسيقي، ميتوان گفت حداقل 100 سانس از اين تعداد با حضور بابليها پر ميشود. ميانگين تعداد تماشاگران هر سانس كنسرت در مازندران ۴۵۰ نفر است و با اين حساب در طول يكسال تقريبا 45 هزار بار بابليها صندليهاي سالن كنسرت را به خود اختصاص ميدهند. با توجه به اينكه بنا به دلايل فراقانوني كه ما نميدانيم بابل شهر بدون كنسرت است! اگر ميانگين قيمت بليت ۵۵۰ هزار تومان باشد يك بابلي براي رساندن خود به سالن كنسرت در شهرهاي اطراف با احتساب هزينه رفت و آمد، تغذيه و خريد، حداقل مبلغ يك ميليون تومان هزينه ميكند! حال بياييد تعداد صد سانس را در ميانگين تماشاگران كه ۴۵۰ نفر بود، ضرب كنيد و عدد به دست آمده را مجدد در يك ميليون تومان ضرب كرده كه حاصل آن ميشود 45 ميليارد تومان در طول يكسال! تا اينجا متوقف نشويد و اگر دلش را داريد تا پايان اين نوشته را بخوانيد! براي برگزاري يك كنسرت احتياج به گردش مالي در آيتمهايي مانند رزرو هتل، تهيه غذا براي اعضاي گروه، كرايه سالن، نصب تابلو، تبليغات بيلبوردي، بازاريابي، صدابرداري، نصب تلويزيون و اسپانسرهاست كه به صورت ميانگين حداقل هزينه آن براي صد سانس چيزي حدود ۲۵ ميليارد تومان ميشود و جمع اين رقم با آن ۴۵ ميليارد تومان نتيجهاش گردش مالي هفتاد ميلياردي توماني در طول يكسال است! باز هم اگر تحمل آن را داريد با من ادامه دهيد كه اين رقم زماني جالب ميشود كه بدانيم متوسط دستمزد دريافتي كارگران يك واحد صنعتي در بابل تقريبا ده ميليون تومان در ماه و صد و بيست ميليون تومان در سال است. به زبان ديگر اين گردش مالي حداقل هفتاد ميلياردي كه به دلايل فراقانوني و عدم اجراي كنسرت از بابل دريغ شده برابر است با حقوق يكسال تقريبا ۶۰۰ كارگر و اگر بخواهيم كارخانهاي داشته باشيم كه تعداد كارگران مشغول در آن ۵۰ نفر باشند! يعني براي رسيدن به چنين عددي نياز به احداث ۱۲ كارخانه متوسط در بابل است تا گردش مالي حقوق كارگرانش حدود ۷۰ ميليارد تومان شود. اگر حداقل هزينه لازم براي زمين، احداث و تجهيز كارخانه توليدي كه بتواند ۵۰ نيروي توليد داشته باشد حدود ۲۰۰ ميليارد تومان در نظر بگيريم براي احداث ۱۲ كارخانه حداقل به سرمايه تقريبي ۲۴۰۰ ميليارد تومان نيازمنديم. همانطور كه مرور كرديم، ميتوان گفت رونق و برگزاري كنسرت موسيقي در بابل ميتوانست به اندازه ۱۲ كارخانه متوسط صنعتي به كسب و كار و ايجاد اشتغال براي جوانان شهرستان كمك كند. جالب است بدانيد بودجه دولت در كميته برنامهريزي شهرستان اگر كامل اختصاص پيدا كند حدود سيصد ميليارد تومان است ولي در همين يك مورد اقدام فراقانوني حدود هفتاد ميليارد تومان گردش مالي مستقيم از بابل دريغ ميشود. آن هم در يك فرآيند سليقهاي! البته لازم به توضيح نيست كه برگزاري كنسرت در يك شهر ميتواند كمك به صنعت بومگردي، مراكز خريد، حمل و نقل، باربري، هتلها، رستورانها و حتي سوپرماركتها باشد. بله دوستان اگر اينبار با اين جمله مواجه شديد كه اقدامات فراقانوني و سليقهاي به كشور خسارت وارد ميكند براي درك بهتر آن يادتان باشد كه ما در اين نوشته تنها به يك اقدام و تنها به آثار اقتصادي آن در يك شهرستان اشاره كرده و حتي به آثار فرهنگي و اجتماعي آن نپرداختيم! حال بياييد با هم دوباره اين جمله را بخوانيم: «اقدامات فراقانوني و سليقهاي به كشور خسارت وارد ميكند.» و به اين بينديشيم كه خسارت اقدامات فراقانوني در ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي در همه ايران به چه اندازه ميتواند باشد؟