رسانههاي نوين راهي براي نهادينه شدن دموكراسي
زهرا نژادبهرام
مطبوعات با سابقه ديريني كه در جامعه بشري داشتهاند به عنوان ركن چهارم دموكراسي مورد توجه بودهاند؛ امروزه اين ركن چهارم در برابر تكنولوژي كه انقلاب ارتباطي فراهم ساخته به نوعي با تغيير شكل اساسي روبهرو شده است. اكنون رسانههاي نوين
نه تنها به عنوان ركني از اركان دموكراسي بلكه به عنوان بستري براي تحقق آن شكل گرفتهاند. اين رسانهها كه تحولي جدي در ارتباط و اطلاعات فراهم كردهاند بستري براي آزادي بيان و فرصتي براي نشر آن ايجاد كردهاند. اگر اركان دموكراسي را مبتني بر اين چهار ركن بدانيم: 1- قانون اساسي 2- نظام پارلماني (مجلس) 3- احزاب سياسي 4- مطبوعات آزاد؛ ركن چهارم با تحولات اخير در بستر رسانههاي نوين شكلي متفاوت پيدا كرده و فرصت نهادينه شدن دموكراسي را در لايههاي گوناگون جامعه از طريق اطلاعرساني و مشاركت فراهم ساخته است. اين مهم در ركن چهارم با تفاوتي چشمگير نيز روبهرو شده؛ در واقع تحول شگرفي به وقوع پيوسته، آزادي و آزادگي در بستر شبكههاي اجتماعي آنچنان شكل گرفته كه منجر به نوعي خودارتباطي بدون اتصال به منابع ديگر رسانههاي را ايجاد كرده است. برقراري ارتباط همسطح براساس فناوريهاي نوين در عرصه ارتباطي فضايي را كه درگذشته به نام مطبوعات ثبت ميشد، به عرصه عموميتري از جامعه وارد ساخته است. اين رسانهها ضمن ايجاد در تحول براي انتقال پيام خود به پيامي مبدل شدهاند كه فرد خود سوژه آن شده است. اكنون رسانههاي نوين با اتكا به ساختار شبكهاي و در دسترس بودن، فوري بودن، بدون زمان و مكان بودن، نگاه متفاوتي را براي اعضاي جامعه فراهم كردهاند كه ضمن دسترسي به آخرين اطلاعات قادرند با كنشگري فعال اطلاعات خود را نيز به اشتراك بگذارند. اين مهم مويد پذيرش دو اصل است؛ نخست آنكه اين شبكهها كه بر كانون فناوري شكل گرفته بهرسميت شناخته شود و دوم آنكه نوعي پذيرش «ديگري» در آن معنا يافته باشد وگرنه امكان مشاركت و انتقال اطلاعات با بنبست روبهرو ميشود. از آنجا كه كاربران رسانههاي نوين به روشني اين دو اصل را پذيرفتهاند لذا طرح روند نهادينه شدن دموكراسي با استفاده از اين رسانهها معنادار ميشود. در كشور ما يكي از ضرورتهاي شكلگيري دموكراسي ضرورت نهادينه شدن و پذيرش اركان دموكراسي در آن است؛ اين نهادينه شدن به معناي آن است كه در لايههاي رسمي و غيررسمي و در باور و فرهنگ عمومي مساله حق «ديگري» و پذيرش آن مورد توافق باشد؛ اين مهم زماني ميتواند معنا بگيرد كه تمرين آن در بستر اجتماعي و نهادي صورت پذيرفته باشد. شبكههاي اجتماعي قالبي براي تحقق اين معنا بوده و فرصتي براي تمرين آن است. تكثر اطلاعات به همراه تكثر منابع در كنار گزينشگري انساني امري است كه ميتواند اين ظرفيت ايجاد شده را براي نهادينهسازي دموكراسي در جوامعي چون ما شكل دهد. از اين رو با توجه به ديدگاه برخي انديشمندان معاصر از آنجا كه ارتباط رسانهاي موجد اشكال جديدي از حوزه عمومي و «جمهورِ» جديدي از سبكهاي متفاوت زندگي است، لزوما مكانمحور نيستند. تجسم اين برداشت از نقش مثبت رسانهها در تعميق دموكراسي را ميتوان در ادبيات سياسي رايج پيرامون «دموكراسـي الكترونيـك»، «دموكراسـيِ از راه دور» (democracy-Tele) و «دموكراسي مجازي» (democracy-Cyber) ديد؛ ايجاد شهروند آگاه و مشاركتيتر و تسهيل رايزني در فضاي «عموميِ بيدروازهبان» فرصتي براي نقش مثبت رسانهها در فرآيند معنايابي رويدادها و سـاخت هويت به مثابه شيوه تبادلنظـر فرهنگي است.(1) شايد يكي از برجستهترين شاخصهاي اين رسانههاي نوين در ايجاد بستر «آزادي تفاوتها» است، يعني همه تفاوتها آزادند كه طرح شوند، فارغ از جنسيت، تعلق، رتبه و.... اين آزادي همان بستري است كه ميتواند در نهادينه شدن دموكراسي موثر باشد.
در همين راستا، به اعتبار برخي نظرات اين رسانهها حاوي امكاني براي قدرتيابي و كنشگريِ شهروندان است، زيرا تواناييِ روايت «گفتن روايت خودن، به افراد قدرت تاثيرگذاري بر فضاي سياسي را نيز ميدهد. نمونه اين امر گسترش «وبلاگنويسي در ابتدا و هماكنون كانالهاي مستقل و خانوادگي و فردي يا پستهاي اينستاگرامي و توييتهاي فردي...» است كه به مثابه حوزه عمومي هژموني رسانههاي جريان اصلي را به چالش كشيده و فعالانِ آن (در مقام شهروندان مجازي يا شبكه وند (با فعاليت گروهي يا فردي، امكان انتقال مطالب و گفتوگو را شكل ميدهند؛ آنها در فضاي مجازي ميتوانند همچون يك شهروند آگاه به كنشگري پرداخته و فعاليت شهروندي خود را پيگيري كنند.(2)
در همين راستا، ويليام داتن (3) يكي از انديشمندان اين حوزه معتقد است اينترنت ركن پنجم دموكراسي است، اما اگر همچنان بخواهيم بر تعريف قديمي از دموكراسي مطبوعات آزاد را ركن چهارم هم فرض كنيم، به واقع مفهوم رسانه آزاد و ارتباطات شبكهاي در بستر رسانههاي نوين با تكيه بر فناوري همسنگ كاربران همان امري است كه در بستر ركن چهارم تعريف شده است. امري كه در جوامعي چون ما كه روند نهادينه شدن دموكراسي را طي ميكنند قادر به ايجاد بستر تازهاي براي «هويت» و مفهوم «ديگري» شده است. با اين نگاه در شرايط حاضر فرصت رسانههاي نوين را غنيمت بشماريم و راه طولاني دموكراسي يا مردمسالاري را با چشماندازي از آينده در تمريني كه شايد اگر اين رسانهها نبودند قرنها به طول ميانجاميد به سرعت طي كنيم تا بتوانيم با نهادينه كردن آن فرصتهاي تازهاي را در برابر كشور قرار بدهيم كه برجستهترين آنها قانونمداري و تفوق قانون بدون شرط است.
1- انصاري، منصور 1384 «چالشها و فرصتهاي فراروي گذار به دموكراسي»، گذار به دموكراسي، زيرنظر: حسين بشيريه، تهران: نگاه معاصر
2-https: //ensani.ir/file/download/article/20161026143024-9739-60.pdf
3- داتن، ويليام (1390) «اينترنت، ركن پنجم دموكراسي» [گفتوگو با اشپيگل]، ترجمه: كاوه شجاعي، هفتهنامه شهروند امروز، سال چهارم، دوره جديد، شماره، 7 پياپي: 84 .