روياي تغيير نظم در منطقه و واقعيتهاي عربي
عارف دهقاندار
مقدمه - خاورميانه همواره يكي از پيچيدهترين مناطق جهان براي سياستگذاري خارجي ايالاتمتحده بوده است. در اين ميان، دونالد ترامپ با رويكردي متفاوت و غيرمتعارف، به دنبال تغيير بنيادين در معادلات منطقه است. او كه توافقنامههاي ابراهيم را مهمترين دستاورد دوره اول رياستجمهوري خود ميداند، اكنون با طرحي براي غزه، به دنبال گسترش توافق ابراهيم است. اما اين راهبرد با چالشهاي متعددي روبهرو است: از مخالفت قاطع كشورهاي عربي با طرح جابهجايي فلسطينيها گرفته تا خشم فزاينده افكار عمومي در جهان عرب و تضاد آشكار ميان مواضع اسراييل و عربستانسعودي در مورد تشكيل كشور فلسطين. اين تحليل به بررسي راهبرد ترامپ در خاورميانه و موانع پيچيدهاي ميپردازد كه ميتواند روياي او براي تغيير نظم منطقهاي را با شكست مواجه كند.
توافقنامه ابراهيم؛ محور اصلي راهبرد منطقهاي ترامپ
مهمترين محور راهبرد ترامپ در خاورميانه، كه بر پايه تغيير بنيادين در ساختارهاي موجود و بازتعريف نقش امريكا در منطقه استوار است، گسترش توافقنامه ابراهيم است كه او آن را بزرگترين دستاورد سياست خارجي دوره اول رياستجمهوري خود ميداند. اين توافقنامه در سال 2020 منجر به برقراري روابط رسمي ميان اسراييل و چهار كشور عربي شامل امارات متحده عربي، بحرين، مراكش و سودان شد. اكنون ترامپ به دنبال تكميل اين پازل با افزودن مهمترين قطعه آن يعني عربستانسعودي است.
او معتقد است پيوستن عربستان به اين توافقنامه ميتواند تحول عظيمي در منطقه ايجاد كند و موازنه قدرت را به نفع متحدان امريكا تغيير دهد. در راستاي پيشبرد اين راهبرد، ترامپ طرح جديد خود را براي غزه ارايه كرده است كه نشاندهنده رويكرد غيرمتعارف او به مسائل منطقه است. اين طرح كه صرفا يك مانور سياسي يا تاكتيك مذاكراتي نيست و بخشي از يك برنامه گستردهتر براي تغيير اساسي در نظم منطقهاي است، شامل انتقال تمامي دو ميليون فلسطيني از نوار غزه و سپس بازسازي اين منطقه ميشود. اين طرح نشان ميدهد كه راهبرد ترامپ بر پايه شكستن تابوهاي سياسي و تغيير قواعد بازي در منطقه استوار است. او به جاي تمركز بر راهحلهاي سنتي مانند مذاكرات دو جانبه يا تلاش براي تشكيل دولت فلسطيني، به دنبال تغيير كامل صورت مساله و ايجاد واقعيتهاي جديد در منطقه است.
از منظر اقتصادي و راهبردي، ترامپ اين طرح را راهي براي كاهش هزينههاي بلندمدت امريكا در منطقه ميداند. او معتقد است كه تداوم وضعيت فعلي، مستلزم صرف هزينههاي گزاف امنيتي براي حمايت از متحدان امريكا، بهويژه اسراييل است. ترامپ اميدوار است با اجراي طرح خود و جلب مشاركت مالي كشورهاي ثروتمند منطقه مانند قطر، عربستانسعودي و امارات، بتواند اين هزينهها را كاهش دهد و در عين حال، منافع اقتصادي قابلتوجهي را براي امريكا تضمين كند.
مخالفت جهان عرب با راهبرد جابهجايي فلسطينيان
اما اين راهبرد با چالشهاي جدي و عميقي مواجه شده است. مهمترين چالش، مخالفت كشورهاي عربي، بهويژه عربستانسعودي، با طرح جابهجايي فلسطينيهاي غزه است. عربستانسعودي كه پيش از اين نشانههايي از تمايل به نرمش در موضع خود نسبت به اسراييل نشان داده بود، اين طرح را معادل «پاكسازي قومي دانسته و با صدور بيانيهاي فوري پس از اعلام طرح ترامپ، تاكيد كرده كه تشكيل دولت فلسطيني پيششرطي «غيرقابل مذاكره و غيرقابل مصالحه» براي عاديسازي روابط با اسراييل است. اين موضعگيري نشان ميدهد كه راهبرد ترامپ با واقعيتهاي سياسي و حساسيتهاي فرهنگي-تاريخي منطقه همخواني ندارد. البته ممكن است كه ترامپ پيشنهادهاي وسوسهكنندهاي را براي جلب رضايت حكام سعودي روي ميز بگذارد. چالش عميق ديگر، مخالفت مصر و اردن به عنوان دو كشور كليدي در حل مساله فلسطين است. براي اين كشورها، پذيرش آوارگان فلسطيني نه تنها يك مساله حقوق بينالمللي، بلكه تهديدي وجودي براي ثبات داخليشان محسوب ميشود. در اردن كه بيش از نيمي از جمعيت آن فلسطينيتبار هستند، اين نگراني بهويژه جدي است و آنها نسبت به اين مساله بسيار نگرانند. حتي تلاشهاي دولت امريكا براي نرم كردن اين موضع، از جمله اظهارات ماركو روبيو، وزير امور خارجه، مبني بر موقتي بودن اين جابهجايي، تاثيري در تغيير موضع اين كشورها نداشته است. البته بايد ديد كه ترامپ در ادامه چه پيشنهادهايي را روي ميز خواهد گذاشت. افكار عمومي در جهان عرب نيز چالش جدي و پيچيدهاي براي راهبرد ترامپ محسوب ميشود. پس از 15 ماه جنگ خونين در غزه و كشته شدن بيش از 46,000 نفر، خشم عمومي در كشورهاي عربي به نقطه جوش رسيده است. حتي در كشورهايي كه توافقنامه ابراهيم را امضا كردهاند، مانند امارات متحده عربي، مردم عليه اين توافقها اعتراض كرده و دولتها مجبور شدهاند فضا را براي اين اعتراضها باز كنند.
افكار عمومي در كشورهاي عربي به شدت با هرگونه طرحي كه منجر به جابهجايي اجباري فلسطينيها شود، مخالف است و اين فشار ميتواند حتي روابط موجود ميان اسراييل و كشورهاي عربي را نيز تحتتاثير قرار دهد.
تشكيل كشور فلسطين؛ محور اختلاف عربستان و اسراييل
مخالفت سرسختانه دولت راستگراي اسراييل با تشكيل كشور فلسطين و تغيير در موضع عربستانسعودي پس از حمله 7 اكتبر نيز چالشهاي اساسي ديگري هستند كه راهبرد ترامپ را با بنبست مواجه ميكنند. درحالي كه عربستانسعودي اصرار دارد كه منطقه بايد در مسيري برگشتناپذير به سوي تشكيل كشور فلسطين قرار گيرد، دولت نتانياهو قاطعانه با آن مخالف است. شاهزاده خالد بن بندر، سفير عربستان در بريتانيا، تاكيد كرده كه عربستان «خطوط قرمزي» دارد و هر توافقي بايد شامل تشكيل كشور فلسطين براي پايان دادن به 75 سال درد و رنج باشد. اين تضاد آشكار در مواضع دو طرف، همراه با عدم درك عميق ترامپ از واقعيتهاي منطقه، احتمال موفقيت اين راهبرد را بسيار كاهش ميدهد و ميتواند منجر به تشديد تنشها و بيثباتي بيشتر در منطقه شود. البته بايد صبر كرد و ديد كه معادلات خاورميانه به چه سمتي ميرود و همانطور كه اشاره شد ممكن است ترامپ گزينههاي وسوسهكنندهاي را روي ميز حكام عربستان بگذارد و آنها نتوانند از منافع اقتصادي، نظامي و امنيتي اين پيشنهادات به سادگي عبور كنند. پژوهشگر مسائل خاورميانه