• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۲ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5978 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۱ بهمن

انحراف ساختاري و تامين امنيت عاطفي

محمد ملاكي

 پديده «انحراف ساختاري» كه بخش اعظم آن انحرافات اجتماعي، يعني كجروي و تخطي از ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعي را در بر مي‌گيرد در طول تاريخ زندگي اجتماعي بشر وجود داشته و آموزش و پرورش به تنهايي قادر به پيشگيري از اين پديده نبوده و نخواهد بود و به تعبير «دوركيم» «تصوير وجود جامعه‏‌اي عاري از آن محال است». لذا مي‌توان معضل انحرافات اجتماعي را هم به عنوان يك مساله اجتماعي و هم به مثابه يك مساله امنيتي، آن هم از نوع امنيت عاطفي بررسي كرد. مع‌الوصف اين نكته را بايد در نظر داشت كه در گذشته، شكستن نظم اجتماعي و انحراف از هنجارها، در جوامع سنتي به ندرت اتفاق مي‏افتاد و اقوام و قبايل بر حسب سنت‏ها و عرف جامعه از هنجارهاي فرهنگي تبعيت مي‌كردند. اين جوامع در يك نوع تعادل سنتي به سر مي‏بردند و با انحراف اجتماعي به عنوان يك مساله اجتماعي مواجه نبودند. امروزه مشكل اساسي همين جوامع سنتي هستند كه موجبات انحرافات اجتماعي را به وجود مي‌آورند و بعضا آموزش و پرورش را نهادي ناكارآمد مي‌پندارند.در صورتي كه از جمله كاركردهاي عمده هر نظام فرهنگي نيز امنيت‌بخشي به زندگي اجتماعي و تداوم آن، تكوين هويت اجتماعي و ايجاد و حفظ همبستگي است.لذا اين پرسش مطرح مي‌شود كه چه عاملي باعث شده جوامع سنتي كه خود بازدارنده انحرافات اجتماعي بوده‌اند اكنون نقش محوري در رفتارهاي كجروانه و ناهمنوا با ارزش‌هاي اجتماعي دارند؟ در پاسخ به اين پرسش اساسي مي‌توان به نقش مدرنيته به معناي تغييرات ساختاري، فرهنگي و اجتماعي اشاره كرد كه از قرن 18 و 19 به بعد در جوامع غربي آغاز شد و به تدريج به ديگر نقاط جهان نيز سرايت كرد. اين تغييرات شامل پيشرفت‌هاي علمي، صنعتي و اقتصادي، تغييرات در ساختار خانواده و نقش‌هاي اجتماعي و تحول در نظام‌هاي سياسي و فرهنگي به وجود آورد كه از مهم‌ترين تغييرات ساختاري مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد.
 1- تغيير هنجارها و ارزش‌ها:   با ورود مدرنيته، هنجارهاي سنتي و ارزش‌هاي اجتماعي تحت تاثير قرار مي‌گيرند. اين تغييرات ممكن است منجر به سردرگمي و تضاد ميان نسل‌ها شود و در نتيجه با كاهش پايبندي به اصول اخلاقي و اجتماعي 

 انحرافات اجتماعي مانند جرم و بزهكاري افزايش پيدا كند.
 2- فردگرايي:  يكي از ويژگي‌هاي مدرنيته، ترويج فردگرايي است. اين امر مي‌تواند به تضعيف پيوندهاي اجتماعي و خانوادگي منجر شود. وقتي افراد بيشتر به خود و نيازهاي فردي خود توجه كنند، احتمال انزوا و اختلالات اجتماعي افزايش مي‌يابد.
 3- تكنولوژيك شدن زندگي:  پيشرفت‌هاي تكنولوژيك و توسعه شبكه‌هاي اجتماعي مي‌تواند به بروز رفتارهاي انحرافي مانند اعتياد به اينترنت، خشونت‌هاي سايبري و ساير اشكال ضد اجتماعي منجر شود. افراد ممكن است كمتر با محيط واقعي خود ارتباط برقرار كنند و بيشتر به فضاي مجازي و تعاملات آنلاين روي آورند.
 4- فاصله طبقاتي و نابرابري اقتصادي:  مدرنيته ممكن است به ايجاد نابرابري‌هاي اقتصادي و اجتماعي منجر شود. اين نابرابري‌ها مي‌توانند احساس ناامني و نااميدي را در گروه‌هاي خاصي از جامعه ايجاد كنند و در نتيجه موجب بروز انحرافات اجتماعي مانند شورش‌ها، بزهكاري و فعاليت‌هاي مجرمانه شوند.
 5- فرهنگ مصرف‌گرايي:  با گسترش اقتصاد بازار و فرهنگ مصرف‌گرايي، افراد به دنبال رضايتمندي فوري مي‌روند. اين نگرش ممكن است فرد را به سمت رفتارهاي ضد اجتماعي سوق دهد، به ويژه وقتي كه اهداف و ارزش‌هاي اجتماعي در اين زمينه كنار گذاشته شوند.
6- گسست اجتماعي:  مدرنيته مي‌تواند به گسست‌هاي اجتماعي منجر شود. تغييرات سريع و ناگهاني در نظام‌ها و ساختارهاي اجتماعي ممكن است منجر به احساس بي‌ثباتي و عدم امنيت در ميان افراد شود كه خود مي‌تواند به بروز رفتارهاي انحرافي منجر شود.
 7- تغيير در هويت فرهنگي:  ورود مدرنيته و فرهنگ‌هاي جهاني باعث از بين رفتن يا تغيير هويت‌هاي محلي و فرهنگي مي‌شود. اين تغييرات مي‌توانند به انحرافات اجتماعي و رفتارهاي هنجارگريز بينجامند، به ويژه در جوامعي كه با هويت فرهنگي و اجتماعي خود در تقابلند. به‌طور كلي مدرنيته مي‌تواند به عنوان يك مولفه موثر در بروز انحرافات اجتماعي عمل كند، اما همچنين مي‌تواند زمينه‌اي براي تحول مثبت و ايجاد تغييرات اجتماعي پايدار باشد، اگر به درستي مديريت شود. در جامعه ما نيز با توجه به ارزش‌هاي ديني، اخلاقي، فرهنگي و اجتماعي و ساختار جمعيتي بسيار جوان جامعه و وجود مشكلات عديده اقتصادي، انحرافات به عنوان يكي از بغرنج‌ترين و پيچيده‌ترين مسائل اجتماعي است كه موجب جريحه‌دار ساختن وجدان جمعي و چالش امنيت اخلاقي و اجتماعي شده است، به‌طوري كه شاهد نگـراني عمـده نخبـگان سيـاسي و علـمي جامعه هستيم. چنانچه اخلاق و ارزش‌هاي اجتماعي را هسته اساسي نظم اجتماعي بدانيم، انحرافات اجتماعي به مفهوم رفتاري كه به‌طور مستمر برخلاف ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعي عمل مي‌كند، آسيبي اجتماعي تلقي مي‌شود كه نتيجه قطعي و مسلم آن، سلب امنيت اخلاقي و اجتماعي است. علاوه بر اين، انحراف ساختاري و تامين امنيت عاطفي دو مفهوم مرتبط هستند كه مي‌توانند بر كيفيت زندگي افراد، به‌ويژه در زمينه‌هاي اجتماعي و آموزشي تاثيرگذار باشند. 
1- انحراف ساختاري : در بسياري از انقلابات رخ مي‌دهد و چنانچه پيشگيري يا اصلاح نشود منجر به نظام‌هاي توتاليتر مي‌شود. انحراف ساختاري به نوآوري مشكلات و نقايص در ساختارهاي انساني و اجتماعي اشاره دارد كه مانع از عملكرد صحيح سيستم‌ها مي‌شوند. اين انحرافات مي‌توانند به دليل عدم هماهنگي بين سياست‌ها، نهادها و زيرساخت‌هاي موجود يا به دليل فقدان برنامه‌هاي موثر پديد آيند كه در مورد تامين امنيت عاطفي، انحرافات ساختاري معمولا به شكل زير مي‌تواند بروز يابد: 
عدم شفافيت در نقش‌ها و مسووليت‌ها: در نهادهاي آموزشي، اگر نقش معلمان، مشاوران و مديران به وضوح مشخص نباشد، اين مورد مي‌تواند به عدم پاسخگويي در تامين احساس امنيت عاطفي دانش‌آموزان منجر شود، نمونه بارز آن نقش مربيان پرورشي در مدارس كه علاوه بر فصلي و مناسبتي بودن، در كمبود نيروي انساني نيز موثر است. 
نقص در سياستگذاري‌ها: عدم وجود سياست‌هاي كارا در راستاي امنيت عاطفي مي‌تواند به ايجاد فضاهاي نامناسب در مدارس و محيط‌هاي اجتماعي منجر شود.به عنوان مثال حراج اموال عمومي در قالب مولد‌سازي كه از آن برداشت نادرست در جهت مسكني براي درد استفاده شده و الا اصل مولد‌سازي اگر مبنا نو به نو شدن باشد از اهميت بالايي برخوردار است.
2-  تامين امنيت عاطفي:  تامين امنيت عاطفي به معناي فراهم كردن يك محيط امن، حمايتگر و بدون قضاوت است كه در آن افراد مي‌توانند احساسات و نيازهاي خود را به راحتي ابراز كنند. اين امنيت به تقويت روحيه و افزايش بهره‌وري افراد، به ويژه در محيط‌هاي آموزشي كمك مي‌كند.
3-  ارتباط انحراف ساختاري و تامين امنيت عاطفي- تاثير بر سلامت روان: زماني كه ساختارهاي اجتماعي و آموزشي انحراف دارند، افراد ممكن است احساس اضطراب، سردرگمي و تنهايي كنند. اين وضعيت مي‌تواند به ضعف امنيت عاطفي منجر شود.
نقص در حمايت اجتماعي: انحراف در ساختارها مي‌تواند به فقدان حمايت اجتماعي كافي براي دانش‌آموزان و اعضاي جامعه منجر شود. در نتيجه احساس شيء‌گشتگي و ناامني عاطفي افزايش مي‌يابد.
فشار رقابتي: سيستم‌هاي آموزشي كه بر نتايج و نمرات تاكيد مي‌كنند و به عواطف و احساسات اهميت نمي‌دهند، مي‌توانند فشارهاي غيرضروري بر دانش‌آموزان وارد كنند. اين فشار مي‌تواند به كاهش امنيت عاطفي و احساس ناكارآمدي منجر شود. براي بهبود تامين امنيت عاطفي و كاهش انحرافات ساختاري مي‌توان از آموزش و پرورش شروع كرد كه نقش سرمايه‌سازي را برعهده دارد، چراكه انحراف ساختاري و تامين امنيت عاطفي دو جنبه اساسي از زندگي اجتماعي هستند كه بايد به‌طور همزمان مورد توجه قرار گيرند. با اصلاح ساختارها و ايجاد فضاهاي امن و حمايتگر و كاربست 5 رويكرد نوين مي‌توان به بهبود كيفيت زندگي افراد و افزايش امنيت عاطفي آنها دست يافت.
٭كاربست نخبگان و كارشناسان متخصص در حوزه تصميم‌گيري و تصميم‌سازي 
٭آموزش و توانمندسازي معلمان: بهبود مهارت‌هاي بين‌فردي و عاطفي معلمان مي‌تواند به ايجاد محيط‌هاي حمايتگر كمك كند.
٭توسعه سياست‌هاي جامع: ايجاد سياست‌هاي جامع و منعطف كه به نيازهاي عاطفي و اجتماعي دانش‌آموزان توجه داشته باشد، مي‌تواند به رفع نقايص ساختاري كمك كند.
٭ايجاد فرهنگ گفت‌وگو: تشويق به برقراري ارتباطات باز و شفاف بين دانش‌آموزان، معلمان و خانواده‌ها مي‌تواند به احساس امنيت عاطفي بيشتر كمك كند.
٭توجه به تنوع: در نظر گرفتن تفاوت‌هاي فردي و فرهنگي در محيط‌هاي آموزشي و ايجاد فضاهايي براي بيان احساسات مي‌تواند به كاهش انحرافات ساختاري كمك كند.


دكتراي تخصصي علوم سياسي- پژوهشگر و تحليلگر مسائل ايران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون