حفظ يا تخريب ميراث تاريخي و فرهنگي ملي؟
نيوشا طبيبي
حقيقتا ديواري كوتاهتر از ديوار فرهنگ در اين ملك پيدا نميشود. در روند توسعهاي غيرواقعي و فرماليستي در كشور ما ميراث فرهنگي و بافتها و ابنيه تاريخي همواره چون خاري بر سر راه به حساب آمده است. افسوس و صد افسوس كه ما در صد سال گذشته چندين بار به بهانه توسعه و مدرنيزاسيون، دست به تخريب گسترده آثار تمدني و معماري و ميراث تاريخيمان گشودهايم. عاملان و مرتكبين اين جنايات در حق فرهنگ ملي ايران، هرگز در هيچ دادگاهي مجبور به پاسخگويي نشدند. نه تنها كسي از اين تخريبگران بازخواستي نكرد، بلكه آنها از پشت ميزي به پشت ميز ديگري هم منتقل شدند و از شهرداري و وزارت و وكالت معمولا ارتقاي درجه هم پيدا كردند.
آقاي ضرغامي، وزير پيشين ميراث رسما و بسيار روشن اعلام كردند كه در پي كوچك كردن «حرايم ميراث فرهنگي» هستند. ياللعجب! عليالقاعده وزير ميراث بايد اول مدافع بافتهاي تاريخي و ميراث فرهنگي باشد.
بعضي از نمايندگان مجلس با نگاهي محلي و منطقهاي و بر اساس سود و زيانهاي سياسي و جناحي و به قصد راضي كردن رايدهندگان براي دور بعدي، ضربات سنگيني به طبيعت ايران و ميراث فرهنگي و تاريخي ملي ما زدهاند. احداث صنايع آببر در شهرهاي حاشيه كوير هنوز ادامه دارد، سلسله جنبان اين جانماييهاي غلط و اصرار بر استقرار صنايع آلاينده يا آببر در مكانهايي نادرست، برخي نمايندگان مجلس هستند.
نمونههاي بسياري را ميتوان از اين خطاي مديريتي فاحش ذكر كرد. احداث سد، كارخانه، جاده و بر پا كردن مجتمعهاي كشاورزي يا صنعتي در مكانهاي نادرست، ممكن است بهطور موقت رونقي نسبي ايجاد كند يا در بازه زماني كوتاه يا ميانمدت چند صد نفر يا چند هزار نفر را بر سركاري بگمارد، اما در درازمدت با نابود كردن منابع و آلوده كردن محيط و آسيبهاي ديگر به بافت طبيعي و تاريخي در نهايت به گرفتاري و تيرهروزي مردم دامن خواهد زد. شهرهاي اينچنيني متروكه خواهند شد، سفرههاي خالي شده زيرزمين چنان استعداد ذخيره آب را از دست ميدهند و عامل فرونشست ميشوند كه ديگر آن قسمت از زمين ايران، بياباني لميزرع و مرده خواهد شد، بيهيچ اميدي براي احيا و بازگرداندن زندگي.
اين روند تخريب طبيعت و تاريخ ايران با شدت همچنان ادامه دارد. متاسفانه وزير محترم ميراث، پاي در راه وزير قبلي گذاشته - البته جز اين هم انتظار نبود - ايشان هم در جلسه اخذ راي اعتماد و هم در جلسه خداحافظي آقاي ضرغامي از وزارتخانه گفتند كه كار محدود كردن حرايم ميراث فرهنگي را ادامه خواهند داد. چرا؟ چون خواست نمايندگان است.
دستاندازي به بافتهاي تاريخي و تخريب آنها به تهي كردن شهرها از هويت انجاميده است. بيتعارف شهرهاي ايران زشت و بيهويت و بيشناسنامه شدهاند. به جاي بنا مشتي قوطي بد آب و رنگ و بد شكل داريم كه شايسته ملتي نيست كه «مسجد شيخ لطفالله» ساخته است. ادامه اين روند را قرار است وزير محترم پيگيري كند.
آقاي وزير! كسي از نام نمايندگاني كه خواهان كوچك شدن حريم بافتهاي تاريخي هستند، خبر ندارد. بخواهيم خبردار شويم بايد برويم صورتجلسههاي مجلس را زير و رو كنيم. وانگهي آنها قدرت اجرايي ندارند. ميتوانند به شما و مديران استانيتان فشار بياورند و احتمالا با تهديد كردن به سوال و استيضاح كار خود را به پيش ببرند. اما تاريخ ايران نام تخريبگران خود را به خاطر ميسپرد و آنها را فراموش نميكند. مبادا كه نام شما هم در زمره آسيبرسانان به ميراث تاريخي و فرهنگي ايران ثبت شود. در برابر بساز و بفروشها كساني كه برداشتي سطحي از توسعه دارند و سودجويان بيمروت، به نفع ايران و سرمايه ملي و تاريخياش بايستيد.
احياي بافتهاي تاريخي و همزمان راهاندازي توريسم كه اتفاقا هر دوي اينها وظيفه وزارتخانه شماست، ميتواند اين محدودههاي قديمي را به مراكزي براي رونق شهرها و كسب درآمد تبديل كند. هر كدام از اين محدودهها ميتواند سهمي در توليد ثروت ملي و ايجاد شغل داشته باشد. صنعت گردشگري ما را از نظر اقتصادي و امنيتي و مقبوليت جهاني ارتقا ميدهد و بيدردسر آلودگي و انرژي و مضايق ديگر ميتواند زمينهساز هزار خير و بركت در كشور شود.