تو كه نوشم نئي، نيشم چرايي
سيد علي ميرفتاح
رييسجمهور تنهاست. نه هاشميرفسنجاني در چنين موقعيتي قرار داشت، نه رييس دولت اصلاحات و نه دكتر احمدينژاد. دكتر احمدينژاد كه هنوز هم يار وفادار دارد و رفقايش از دل و جان برايش هزينه ميدهند. اما روحاني جز تعدادي قليل يار ندارد. يعني ياري كه از روي دوشش بار بردارد ندارد. چرا. خدم و حشم بسيارند؛ برادران غيور بسيارند. اما برادراني كه خود را وقف تدبير و اميد كرده باشند، به چشم نميآيند. «اصلاحات» سرباز زياد داشت. «سازندگي» تا دلتان بخواهد ژنرال داشت. عدالتطلبها هم گنگ داشتند؛ گنگهاي متعدد در ردههاي متفاوت. تدبير و اميد اما نه سرباز دارد نه ژنرال و نه گنگ. يك تعداد معدودي هستند كه حقيقتا دلشان با اعتدال است، اما اكثرا سر و دلشان در گرو مسائل و موضوعات ديگر. اين البته عيبي ندارد. قرار نيست اعضاي كابينه با رييسشان رابطه مريد و مرادي داشته باشند و «امربر» باشند. در دنياي امروز «امربري» چيز خوبي نيست و بهخصوص در ردههاي بالاي مديريتي باعث دردسر ميشود.يكي از مشكلات جدي دولت قبل همين بود كه رئيسش «سرسپرده» نميخواست بلكه «دلسپرده» ميخواست و هر كس سرودل نميسپرد مغضوب ميشد و از همراهي با وزرا باز ميماند. اما خدا را شكر دكتر روحاني دنبال مطيع نميگردد.اصلا كاراكتر و مرام دكتر روحاني طوري است كه سوداي «مرادي» در سر ندارد. من هم منظورم از يار، مريد نيست. منظورم از يار همان است كه در مقابل بار قرار دارد؛ يار شاطر در برابر بار خاطر. يعني آدم يك چيزي بگويد كه هيچ سودي براي رئيسجمهور وگفتمان تدبير و اميد و اعتدال نداشته باشد، بلكه ضرر هم داشته باشد. گفت مارادونا را ول كن، رفيق خودمان را بگيرد. اصلا نفهميدم چه ضرورتي داشت كه وزير كشور، هشت ساله بودن دوره روحاني را بيان كند و بعد هم كه مورد ملامت قرار بگيرد بگويد شوخي كردم. در اين مقام كه تو هستي چه جاي شوخي؟ كمك به گفتمان تدبير و اميد نميكنيد، آسيب هم به آن نزنيد. امروز هم آنها كه طرفدار دولتند از ديدن ذوقزدگي منتقدان دولت حالشان گرفته شد. وطن امروز با فونت شاهرفت نوشته است شوخي كردم... پرايد ماشين خوبي نيست و هزاران عيب و ايراد دارد. مهمترين عيب و ايرادش همين است كه هيچكدام از مديران اصلكاري پرايد، پرايد سوار نميشوند. غير از اين رقمي كه مردم ميدهند با محصولي كه ميگيرند همخواني ندارد. قطع و يقين توليد داخلي را بايد حمايت و ايرانيان را بايد تشويق كرد كه اجناس ايراني بخرند، اما هر كس از پرايد بد بگويد ضد انقلاب نيست و اصلا اين نوع ادبيات تناسبي با دولت تدبير و اميد ندارد. گفت تو كه نوشم نئي، نيشم چرايي؟ تو كه باري برنميداري، لااقل باري هم نگذار. همينطوري مردم طفليها گرفتارند و به خاطر چراغ اميدي كه در دلشان روشن شده بر همه گرفتاريها و مصيبتها صبر ميكنند. همانطوري كه در كاسبي مدرن هميشه حق با مشتري است، در دنياي مدرن هم هميشه حق با مردم است. همه اين كيا و بياها از صدقهسري مردم است و هر كس كه در دولت است وظيفهاي جز خدمت نميتواند براي خود تعريف كند. خدمت اما با حرف زدنهاي پيدرپي و مصاحبههاي متعدد فرق دارد. نصف بيشتر گرفتاريهاي ما سر حرفهايي است كه بد و غلط و سوءتفاهم برانگيزند. چو نتوان راستي را درج كردن/دروغي را چه بايد خرج كردن؟ چه معني ميدهد كه بعضي از اعضاي دولت حرف بيوجه بزنند، بعد كه مورد ملامت قرار گرفتند گناه را بيندازند گردن روزنامهنگاران و آنها را مسبب سوءتفاهمها معرفي كنند. ديواري از ديوار روزنامهنگاران كوتاهتر پيدا نكرديد؟ دردسر اين است كه اين مصاحبهها و اين سخنرانيها و اين اظهارنظرها هيچ ضرورتي در ابرازشان وجود نداشته بلكه با استراتژي تدبير و اميد هم همخواني نداشته. (راستي در اين ميان استراتژياي هم وجود دارد؟) يعني اگر رييسجمهور دستور ميداد هيچكس حرف نزند و مصاحبه نكند و چيزي نگويد، امروز اينقدر آتو دست طرف مقابل نداده بود. هنوز هم دير نشده. اين را به عنوان طرفدار دولت ميگويم تا آنجا كه ميشود و جا دارد و امكانش هست از تريبون بپرهيزيد. از مصاحبه حذر كنيد. اين مصاحبهها همهشان بارند. نيشند، زحمتند، گافند. آتويي هستند كه منتقدان مفت و مسلم گيرشان ميآيد. يكي ديگر حرف ميزند سرافكندگياش ميماند بر ما طرفداران تدبير و اميد.