• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3333 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۲ شهريور

وقتي فعاليت‌هاي اجتماعي دنياي مجازي ايراني به نتيجه نمي‌رسد

الگوي ثابت خستگي و حذف صورت‌مساله

نازنين متين‌نيا/ همين دوسه روز پيش، پسرجواني در ايستگاه بي‌آرتي‌ پل مديريت، با اتوبوسي تصادف كرده و خبرها حالش را وخيم اعلام مي‌كنند. مي‌گويند سرعت راننده اتوبوس بي‌آرتي زياد بوده و پسرمسافر را نديده و با او برخورد كرده. تا امروز اين خبر، در ميان هزار و يك خبر سياسي و اجتماعي و اظهارنظر مديران و مسوولان گم شده و كسي آن را جدي نگرفته؛ درست مثل دوسال پيش كه دختري جوان در ايستگاه امانيه خيابان وليعصر تصادف كرد با 37 نقطه شكسته در بدنش مدت‌ها در كما بود. فقط آن‌زمان دوستان فيس‌بوكي دخترك، كمپين‌هاي مختلفي راه‌ انداختند و حتي گزارش اتفاق را به رسانه‌ها رساندند تا شايد شهرداري تهران، فكري به حال پيمانكار رانندگان بي‌حواس اتوبوس‌هاي خطوط بي‌آرتي كند و جان شهروندان را نجات دهند. آنقدر سروصدا به پا كردند كه در يك مقطع خاص، ديگر اكثر كاربران مي‌دانستند كه رانندگان خطوط بي‌آرتي، معمولا خسته هستند و تصادف در خطوط بي‌آرتي، اتفاقي هميشگي است كه البته آمارش هم به بيرون درز پيدا نمي‌كند. در فيس‌بوك و توييتر و وبلاگستان، همه‌جا بحث دخترك بود و بي‌آرتي‌ها. مي‌خواستند كاري كنند كارستان و براي نخستين‌بار، از دنياي مجازي حق خود را در دنياي واقعي بگيرند. اما همه‌چيز ناگهان تمام شد، نه مديري به آنها جواب رسيدگي داد و نه خودشان بعد از به هوش آمدن دخترك، درخواست‌ها و دغدغه‌ها را تكرار كردند. همه‌چيز آن درخواست‌هاي اجتماعي ناگهان تمام شد و آنقدر از آن واقعه گذشت تا اين‌روزها، وقتي خبر تصادف پسر 20 ساله در گروه‌هاي حوادث رسانه‌ها منتشر مي‌شود، تنها يك خبر ساده از يك اتفاق باشد و كسي نپرسد؛ پس آن‌همه تلاش شهروندي مجازي دوسال گذشته براي حل بحران رانندگان بي‌آرتي، به چه نتيجه‌اي رسيد؟ البته در اين مقوله پرسيدن هم چندان مهم نيست، چون با خبر تصادف، مي‌شود يك هيچ بزرگ مقابل تمام آن فعاليت‌هاي مجازي دوسال گذشته گذاشت و گذشت. روندي كه سال‌هاي سال است در فعاليت‌هاي اجتماعي اهالي دنياي مجازي، تكرار مي‌شود. روندي كه آنقدر تكرار شده كه مي‌شود الگوي ثابت آن را همين الان با رسم شكل توضيح داد و پيش‌بيني كرد؛ دغدغه‌هاي اجتماعي، آنهايي كه در دنياي مجازي ايراني پررنگ مي‌شوند، هميشه به سكوتي بي‌اهميت مي‌رسند و تمام. واقعيت اين است كه هيچ‌وقت نشاني پررنگ از اين دست فعاليت‌ها، در زندگي واقعي مردم شهر خودنمايي نمي‌كند. هميشه شروعش با آب و تاب و توجه اكثريت دنياي مجازي است و پايانش خاموشي همگاني. آنقدر كه الگوي ثابت مديران در جوابگويي به اين كمپين‌ها و فعاليت‌ها، الگويي ثابت و بهتر به نظر مي‌رسد؛ مردم مجازي دغدغه‌اي پيدا مي‌كنند، آنقدر درباره‌اش حرف مي‌زنند كه رسانه‌اي مي‌شود، مدير مربوطه يا سكوت مي‌كند يا تمام آن فعاليت‌ها را به عناصر بيگانه و اتفاق‌هايي ديگر نسبت مي‌دهد و كمي بعد خستگي از راه مي‌رسد و صورت‌مساله به راحتي پاك مي‌شود. برخلاف اين روند هميشه تكراري، خارج از جهان مجازي ايراني‌ها اما، هميشه و همواره با كمپين‌هاي اجتماعي روبه رو مي‌شويم كه موفق هستند. كمپين‌هايي مثل كمپين «خوش‌آمدگويي به مهاجران سوري» كه اين روزها سرتاسر اروپا را فراگرفته و كار را به جايي رسانده كه شخصيت‌هاي سياسي اروپايي هم همراه با آنها شده‌اند و قول مساعد براي رسيدگي به احوالات مهاجران سوري مي‌دهند. به همين سادگي، خواست اجتماعي شهروندان خودش را در زندگي واقعي آنها نشان مي‌دهد و نه خبري از خستگي دسته‌جمعي است و نه سكوت و پاك كردن صورت‌مساله مديريتي. در جهان مدرن، اتفاق‌ها به همين سادگي رخ مي‌دهد و دو‌سرماجرا، مردم و مديران، آنقدر نقش‌هاي خود را در جايگاهي درست مي‌شناسند كه همه‌چيز در روندي درست و منطقي شكل مي‌گيرد و به نتيجه مي‌رسد و همه از آن نتيجه بهره‌مند مي‌شوند. برخلاف تمام قواعدي كه ما از كمپين‌هاي مجازي در ذهن داريم و برخلاف تمام آن حرف‌هاي شعارمانند اوليه آدم‌مجازي‌ها و واكنش منفعل مديران، سادگي از همان پذيرفتن نقش‌ها و جايگاه‌ها مي‌آيد و عنصر حلال همه پرونده‌هاست. پرونده‌هايي كه در دنياي مجازي ايراني هميشه لابه‌لاي خطوط اينترنت گم‌مي‌شوند و گاهي در دنياي واقعي نشانه‌اي از اين گمشدگي را عيان و واضح به ما نشان مي‌دهند؛ درست مثل خبر تصادف پسرجوان كه وقتي مخابره مي‌شود، تنها تعداد كمي از آدم‌ها آن را مي‌بينند و حسرت آن عزم مجازي كه هدر رفت را مي‌خورند و اينكه شايد با به نتيجه رسيدن آن پرونده، اين پسرجوان امروز سالم و سرحال بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون