درباره بيقانونيهايي كه اين روزها در كوچه و خيابانها ميبينيم
آرامش را به شهر برگردانيم
مدتي پيش يك تابلوي شهري جالبي ديدم، روي آن با طرح و نقش جالبي نوشته شده بود: «در هنگام رانندگي از بين خطوط حركت كنيد». چند وقت قبلترهم يك تيزر تلويزيوني زيبا ديدم كه با يك ماهي در تنگ آبي كه رفتهرفته كمتر ميشد، نشان ميداد: «ايران با مشكل كمآبي روبهرو است». ديدن اين تابلوها و تيزرهاي آگاهيدهنده روي من اثر ميگذارد، به هشدار و تذكراتي كه مطرح ميكنند، توجه ميكنم و به آن عمل ميكنم. مثلا وقتي تابلوي از بين خطوط حركت كنيد را ديدم انگار اين جمله در ذهنم ثبت شد تا هنگام رانندگي خودم را عادت دهم كه بين خطوط حركت كنم و وقتي تيزر كمآبي را ديدم كه از تلويزيون پخش شد، اين هشدار را در گوشه ذهنم نگه داشتم كه سعي كنم هنگام مسواك زدن، استحمام و هر كار ديگري كه موجب هدررفت آب ميشود، آب كمتري مصرف كنم. اين وسايل هشداردهنده با همين هدف طراحي شدهاند، طراحيهايي كه خيلي هم جالب و زيباست و نگاه را به خود جلب ميكند، فكر نميكنم كسي در شهر رفتوآمد كند و به اين تابلوهاي شهري نظر نكند؛ يا پاي تلويزيون بنشيند و كانالهاي مختلف را تماشا كند، اما اين تيزرهاي هشداردهندهاي كه درباره موضوعات مختلف ساخته ميشوند را نبيند. همه ما صبح تا شب اين تذكرات را از راههاي مختلف ميشنويم و ميبينيم، اما چه خوب ميشود اگر همه به اين تذكرات دقت كنيم و هر كدام از اين عبارات هشداردهنده را در ذهن خود ثبت كنيم كه وقتي در شرايطي قرار ميگيريم كه امكان دارد خلاف آن عمل كنيم، ذهنمان مانع شود آن عمل را انجام دهيم. هر كسي احتياج دارد كه در الگوهاي رفتاري خود تغييرات و اصلاحاتي انجام دهد. اين نوع تغييرات باعث ميشود مشكلات اجتماعي كمتر شود. براي اين كار بايد به هشدارها و تذكراتي كه داده ميشود بيشتر دقت كنيم، تذكراتي كه از صبح تا شب با روشهاي مختلف سعي در آگاه كردن جامعه دارند، تا شايد الگوهاي رفتاري غلط خود را كنار بگذارند و اصلاح شوند. من هم به عنوان يك شهروند هر روز سعي ميكنم بيشتر از روز گذشته تغيير كنم و رفتارهاي نادرست خود را اصلاح كنم. براي اينكار قطعا رسانهها، مطبوعات و تابلوهاي شهري نقش موثري را در آگاهي بخشي و اصلاح من ايفا ميكنند. البته تذكرات وهشدارها به اين معنا نيست كه ما ملت بيفرهنگي داريم كه مدام نياز به فرهنگسازي دارند. اما گاهي يك شهروند آنقدر درگير ضرورتها و دغدغههاي روزمره خود و خانوادهاش ميشود كه فراموش ميكند به تكرار يك رفتار اجتماعي نادرست عادت كرده، براي همين است كه اين شهروند نياز به تذكر و تلنگر دارد، تا متوجه رفتار نادرستش شود و آن را اصلاح كند. بهطور كلي براي اصلاح الگوهاي رفتاري اجتماع به سرمايهگذاري معنوي و مالي نياز داريم. اين سرمايهگذاريها بسته به روحيات هر جامعهاي متغير است؛ ملت ايران با مهرباني همهچيز را ميپذيرند، اتفاقا با خشونت و فشار، ميانه خوبي ندارند و نه تنها تغيير نميكنند حتي ممكن است آن رفتار غلط را تكرار هم بكنند. اگر مقامات و مسوولان شهري با خنده، خوشرويي و مهرباني مشكلات را با شهروندان در ميان بگذارند و از آنها بخواهند براي آبادي و سازندگي محله و شهرخود، مشاركت كنند. شهروندان هم به اين رفتار مهربانانه آنها پاسخ مثبت ميدهند و در اين زمينه همكاريهاي لازم را انجام ميدهند. چون شهر آرام نياز دروني هر شهروندي است. شهر آرام و منظم در روحيه شهروندان تاثير مستقيم دارد. افراد وقتي چند ساعت از روز خود را در بيرون از خانه سپري ميكنند و در معرض شنيدن صداي بوق، ترمز و آلودگيهاي شهري قرار دارند، عصبي، خسته و تلخرو ميشوند. اين عصبيت را به خانه و خانواده انتقال ميدهند و آرامش و مهربانيها كمتر ميشود. همه بايد براي برگرداندن آرامش به شهر كمك كنيم، عدم آرامش شهرها لطمات زيادي به شهروندان وارد ميكند، از شهرهاي كوچك تا شهرهاي بزرگ همگي دچار بينظمي و بيقانونيهايي شدهاند كه مردم را خسته و عصبي ميكند. در حالي كه باعث و باني اين بيقانونيها خود ما هستيم. هر كدام به اشكال مختلف قوانين شهري را نقض ميكنيم و باعث ميشويم هرج و مرج و بينظميدر شهر بيشتر شود. وقتي شهر، شلوغ و نامنظم باشد، ما هم مسووليتهايمان را فراموش ميكنيم و به بيشتر شدن اين بينظمي و بيقانوني دامن ميزنيم. در حالي كه اگر نظم و قانون در جامعه همهگير شود، آن وقت كسي به خود اجازه نميدهد قوانين را نقض كند و نظم شهر را بر هم بزند. براي همين است كه فكر ميكنم همه بايد از همين هشدارهاي ساده تابلوها و تيزرهاي آگاهيدهنده شروع كنيم كه خود را اصلاح كنيم تا آرامآرام در آبادي شهر و محله خود سهيم شويم. هر شهروندي اين وظيفه را بر گردن خود بداند كه رفتار اجتماعي نادرست خود را تغيير دهد.