صفحه «مدرسه» و دردهاي پرشمار نهاد آموزش!
محمدرضا نيكنژاد٭
گرفتاريهاي آموزش و پرورش ايران تاريخي، ريشهدار و گسترده است. از كمبود فزاينده بودجه و نارضايتي شغلي و حقوقي فرهنگيان گرفته تا دشواريهاي ساختاري و مديريتي كه گلوي آموزش كشور را ميفشارند و زمينگيرش كردهاند. كمتر كسي را ميتوان يافت كه نداند سالهاست نهاد آموزش، حتي از پسِ كاركردهاي سنتياش برنميآيد، چه رسد به كاركردهاي نوين آن مانند شهروندسازي و اجتماعپذيري و پروراندن دانشآموزان براي زيست انديشمندانه آينده و... اما پرسش اينجاست كه تا چه اندازه رسانهها به عنوان رشتههاي عصبي جامعه توانستهاند نقش زندگيبخش خويش را در مورد نهاد آموزش بازي كنند؟ پاسخ به اين پرسش، دامنهدارتر از ياداشتي به اين كوتاهي است. شوربختانه رسانهها در اين باره كمبازده بوده و خود را كمتر با جستار آموزش در كشور درگير ميكنند. اما نميتوان از تاثيرگذاري همين شمار اندك هم چشم پوشيد. براي نمونهاي خوب و ارزشمند در اين زمينه ميتوان به روزنامه «اعتماد» اشاره كرد كه در بازتاب گرفتاريهاي ساختار آموزشي به خوبي تلاش كرده و اين تلاش ارزشمند با راهاندازي صفحهاي نوآورانه به نام «مدرسه» به جايگاه ويژهاي رسيده است. روزنامه اعتماد با برپايي صفحه مدرسه، شعار «آموزش و توسعه انساني، محور توسعه همهجانبه» را از حرف به عمل آورد و تا يكسالگي خويش كارهاي ارزنده و ماندگاري در زمينههاي آموزش به انجام رساند. گفتوگوها، گزارشها و... صفحه «مدرسه» تاكنون توانسته است در ميان فرهنگيان، كنشگران صنفي- آموزشي، كارشناسان و دستاندركاران، جايگاه خوبي براي خود به دست آورد. نگارنده به عنوان يك فرهنگي، از دستاندركاران روزنامه اعتماد، تهيهكنندگان صفحه مدرسه و خبرنگاران محترم اين صفحه و صفحه جامعه اين روزنامه سپاسگزارم و اميدوارم كه راهِ نوآورانهاي كه در گستره رسانهاي گشودند همچنان با توان و شايستگي پيموده شده و رشتههاي عصبي كارآمدي باشند براي دردهاي جانكاه پيكره آموزش و پرورش. ٭ آموزگار شاغل در مدارس تهران، فعال رسانهاي