به بهانه روز ملي خليج فارس
متعلق شدهايم و متعلق ميمانيم
سياوش جمادي
مليگرايي با تعصبنژادي و ادعاي برتريجويي براي يك انسان با وجدان كاملا متفاوت است. تعلق ملي، امري است كه بهطور زنده وجود دارد. ما از زماني كه به دنيا ميآييم و حتي قبل از آن با آن آشنا هستيم؛ از نخستين صدايي كه ميشنويم، صداي مادر، با هويت خود آشنا ميشويم و پس از آن ديگر «متعلق» ميشويم.
در نتيجه مليت و مليگرايي، اموري نيستند كه ما در انتخاب آنها دخيل باشيم. ما نه زمان و نه مكان به دنيا آمدن خود را انتخاب نميكنيم و بدون انتخاب، «متعلق» به هويت خاصي ميشويم و اين «متعلق» بودن از نظر احساسي و عاطفي، براي ما حس وابستگي به مكاني كه به دنيا آمدهايم، خاطراتي كه از آن داريم و در نهايت هويتي كه با آن تعريف ميشويم را به وجود ميآورد.
ما متعلق ميشويم و اين متعلقشدگي، امري است زنده، واقعي و قابل لمس براي ما. تعلق به ميهن، تعلق به وطن و حساسيت براي آنچه در داخل مرزها داريم، چه خليجفارس و چه تمام داشتههاي ديگر، همه و همه نسبت ما با هويت واقعي ما را تعريف ميكند و مليت ما را شكل ميدهد.
براي همين است كه فارغ از تمام شعارها، دستگاههاي تبليغاتي و هرآنچه در پيرامون ما، ما را به مليگرايي تشويق ميكند، ما اساسا نسبت به اين تعلق، احساس عاطفي و وابستگي داريم و ميدانيم كه هر انساني نيازمند هويت است و نخستين چيزي كه اين هويت را به او ميدهد، وطن است و اين هويت، براي ما مهم، هميشگي و غيرقابل چشمپوشي است.
در نتيجه حتي در جهاني كه مرزهايش روزبه روز نامحدودتر ميشود و ديگر ديوارها و بتنها، مرزهاي ميان آدمها را مشخص نميكنند، بازهم اينكه ما از كجا آمدهايم، نخستين صدايي كه شنيديم چه بوده، نخستين خاطراتي كه داشتيم چطور رقم خوردهاند و هويت ما، برآمده از كدام سرزمين و فرهنگ و وطن است، مهم است و در «متعلق بودن» ما نقش مهم دارد.