عروسكيها از مادرِ كلاهقرمزي گفتند
جواب «كلاهقرمزي» را چه بدهم؟
مرضيه محبوب
سازنده عروسك كلاه قرمزي
هر عروسكي را كه درست ميكردم، صبر ميكردم تا اول «دنيا» او را ببيند و حركتش دهد. او آن قدر از ديدن عروسكها ذوق ميكرد و شگفتزده ميشد كه احساس ميكردم واقعا كار تازهاي خلق كردهام. همه عروسكهايي كه او بازي ميداد، خوب بودند و دلنشين، همه آنها شيرين و دوستداشتني بودند. واكنش «دنيا» آنقدر در برابر عروسك واقعي بود كه اگر از عروسكي تعريف ميكرد، واقعا برايم روشن ميشد كه آن عروسك خوب است. به خاطر همين، هميشه دوست داشتم نخستين كسي باشد كه عروسكهايم را در دست ميگيرد، حركتش ميدهد و به آن زندگي ميبخشد. وقتي دنيا بيمار شد، سعي ميكردم عروسكها را از متريالي درست كنم كه هدايت كردنش براي او راحت باشد. عروسكهاي اسفنجي درست ميكردم كه براي حركت دادنش اذيت نشود كه به آساني آنها را در دست بگيرد و مثل هميشه به آنها جان ببخشد كه او جاندهنده بود. و امروز نميدانم چه كنم؟ جواب «كلاهقرمزي» را چه بدهم؟ او با «دنيا» به دنيا ميآمد اما حالا تكليفش چه ميشود؟
تلخترين روزبراي عروسكها
محمد بحراني
صداپيشه «ببعي» و«جناب خان»
مطمئنا اين روزها يكي از تلخترين روزها براي همه عروسكهاي دنياست چون عروسكها هر كجاي اين دنيا كه باشند و به هر زباني كه حرف بزنند، براي صلح و شادي و بچهها آفريده شدهاند و كلاه قرمزي يكي از بهترين عروسكهاي دنياست اما حالا مادرش را از دست داده و غمگين است و ديگر دوستانش هم روزهايي تلخ را تجربه ميكنند... عشق و شادي در «دنيا» ميباريد.
تا قبر آ آ آ آ
زهرا صبري
طراح و كارگردان تئاتر
يك مهربانو را از دست داديم كسي كه خودش خالق بود و جانبخش. خوش به حالش كه «دنيا» بود و با بودنش دنيايي را براي همه ما آفريد. بانويي شريف و نجيب را از دست داديم و به قول پدرش: « تا قبر آ آ آ آ... زندگي همين است...»
دنيايي را از دست داديم اما باز هم دور و بر ما پر از دنياست؛ محمدرضا شجريان، علي رفيعي، محمود دولتآبادي، كامبيز درمبخش، هما جديكار، مرضيه برومند، اصغر فرهادي، حميد جبلي، شادي پورمهدي، بهروز غريبپور، فردوس كاوياني، سيمين معتمدآريا، مرضيه محبوب و... و تعدادي بيشمار دنيا. همه اين دنياها را دريابيم تا وقتي هستند. همچنان كه حرف «دنيا» اين بود: «قدر يكديگر را بدانيم!» هميشه دراين روزگار عزيزي هست كه از دست دهيم. پس مواظب آن عزيزان ديگر باشيم و قدر يكديگر را بدانيم. به سيمين معتمدآريا و شادي پورمهدي دستمريزاد ميگويم كه خيلي پيگير كارهاي «دنيا» بودند. هيچ از يادم نميرود سالها پيش وقتي دنيا نمايش «طوطي پر» مرا ديد، چگونه مرا در آغوش كشيد وخدا ميداند آن انرژي را كه به من داد، بعد از اين همه سال هنوز در وجودم احساس ميكنم.
چهره مهربانش هميشه به يادمان هست
مريم سعادت
بازيگر
در بين بچههاي عروسكي كمتر كسي را تا اين اندازه عاشق عروسك گرداني و عروسكش ديدهام. هميشه شاد و پرانرژي بود. افسوس و صد افسوس كه ديگر بين ما نيست. چهره مهربان و خندانش هميشه به يادمان هست و خواهد بود. روحش شاد و يادش گرامي.
به احترام اشكهاي دنيا
وقتِ خداحافظي با عروسكها
هوتن شكيبا
بازيگر
دنيا عاشق عروسكها بود و هربار كه فيلمبرداري داشتيم حتي يك لحظه هم از آنها جدا نميشد. خاطره و تصويري براي هميشه در ذهنم به يادگار گذاشت كه هيچوقت فراموش نخواهم كرد. دنيا فنيزاده هربار بعد از پايان كار، زمانِ جدايي وقتي ميخواستند عروسكها را در صندوق بگذارند گريه ميكرد و غمگين بود تا روزي كه دوباره برگردد و كار شروع شود.
او امروز در بين ما نيست و من از ياد نميبرم كه چطور از بيماري رنج برد و اذيت شد. بيشتر براي خودمان ناراحت هستم كه انسان و هنرمندي چنين نازنين را از دست داديم.
دنيا فنيزاده خودش را وقف عروسكها كرد و عاشق كلاه قرمزي بود. عاشقانه به عروسكها علاقه داشت. روحش شاد.