• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3706 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۹ دي

روايت متفاوت يك جان نشسته در عكس

سرچشمه معجزه زندگي عروسك‌ها در خاك شد

نازنين متين‌نيا روزنامه‌نگار

 

 

مرگ كه از راه مي‌رسد، تمام روايت‌ها را عوض مي‌كند. اندوه نشسته در جان مرگ ذهن ما را گول مي‌زند. ما عزادار و غم در آغوش گرفته به از دست دادن فكر مي‌كنيم و از دست رفتن‌ها. به دنيا فني‌زاده‌اي كه جان داد به كلا‌ه‌قرمزي و جان زنده عروسك كه نه، سوپراستاري است كه سال‌هاي سال بزرگ‌ترين توانايي‌اش لبخند به لب نشاندن بزرگ‌تر و كوچك‌ترهاي اين سرزمين است و سرگرم كردن مردماني كه در فرهنگ آنها، خنديدن و سرگرم بودن چندان هم پسنديده و درست نيست. مي‌گويند ما ايراني‌ها مردماني جدي هستيم كه بايد به همه‌چيز از زاويه‌اي ديگر نگاه كنيم و همين سخت‌گيري در نگاه، ما را سخت مي‌كند و براي يك خنده ساده هم به بهانه‌هاي بزرگ نياز داريم. اما در دهه هفتاد و در روزگاري كه همين عكس گرفته شده، دنيا فني‌زاده با دست‌هاي پرتوانش، كاري كرد كه نه تنها كودكان دهه هفتادي كه حتي بزرگسالاني كه از پس سال‌ها سختي دهه شصت تاب و توان‌شان بريده شده بود، لبخند زدند و ساعت‌ها دل سپردند به زندگي پسربچه‌اي كه كلاه قرمزرنگ داشت و شوخ و شنگ و بازيگوش بود و لحظه‌اي آرام و قرار نداشت. كلاه‌قرمزي نه فقط در صداپيشگي بي‌نظير و درخشان حميد جبلي كه در تك‌تك حركت‌ها و جنب و جوش‌هايش تعريف شد. سرچرخاندن‌هاي ناگهاني، بالا و پايين كردن تند و تيز دست‌ها، حركت‌هايي ناگهاني و در نهايت رفتار شيطنت‌آ‌ميزي كه در بندبند بدن عروسكي‌اش و با دستان پرتوان دنيا فني‌زاده زنده مي‌شد. بخش بزرگي از كاريزماي اين پسربچه، عروسك‌گرداني بود كه اين‌طور شاد و مصمم توي اين عكس روي آسفالت خيابان نشسته و دقيق و جدي به دوربين نگاه مي‌كند. زني كه سال‌هاي سال نامش را در تيتراژ برنامه‌ها دنبال مي‌كرديم و از پس جهاني كه مي‌دانستيم ساختگي است، خالقي را مي‌ديديم كه با مهارت به عروسك‌ها جان مي‌دهد و جهان خيال و واقعيت را به هم پيوند مي‌زند. فني‌زاده براي ما يك نام دوست‌داشتني در تيتراژها بود؛ نامي كه به اتكايش نه فقط كلاه‌قرمزي كه هر عروسك ديگري را باور مي‌كرديم و با حركات زنده و جاندار دستان او، با شخصيت عروسك‌ها ارتباط برقرار مي‌كرديم. شخصيت‌هايي كه هيچ‌وقت گرفتار مرگ نمي‌شوند؛ شايد ديگر آنها را روي پرده سينما يا تلويزيون نبينيم، همانطور كه سال‌هاي سال از كلا‌ه‌قرمزي دور بوديم، اما در ذهن ما ساده، روشن، شفاف، زنده هستند و هوشيار و بيدار باقي مي‌مانند.  اما حالا مرگ از راه رسيده و اين‌بار قرعه به نام زني خورده كه دستانش سرچشمه معجزه زندگي عروسك‌ها بود. زني كه به وقت رسيدن خبر درگذشتش، جهان اخبار و توجه‌ها را پر كرد از اعلام تاسف و غصه و درد و ناراحتي.  دوستداران دنيا فني‌زاده فقط هنرمندان و آشنايانش نبودند، نسل پشت نسل از آدم‌ها او را با عروسك‌هايش، با كلاه‌قرمزي و حركات دوست‌داشتني به ياد مي‌آورند و اندوه نشسته در جان مرگ او، مردمان بسياري از اهالي اين سرزمين را كه بي‌بهانه به كلاه‌قرمزي خنديده بودند، با بهانه غصه‌دار و اشك‌ريزان كرد. اما در ميان تمام اين عزاداري‌هاي بحق براي هنرمندي كه لحظه‌اي نفس و آرامش خيال به مردم سرزمينش بخشيد، شايد بهترين روايت همين باشد كه به اين عكس نگاه كنيم و از پس آن، دختري جوان و سرشار از انرژي را ببينيم كه در دهه 70 و در روزگاري كه اكثريت آدم‌ها به دنبال دغدغه‌هاي ديگر بودند، شغلي بسيار عجيب و دور از ذهن را انتخاب كرد و آنقدر ايستاد تا نامش براي هميشه در ذهن مردمان يك سرزمين به لبخند و ذوق در ياد بماند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون