سكوت طلاست
سيد علي ميرفتاح
نكته اينجاست كه سياستورزي با وجود پديده موبايل چيز عجيب و غريبي است و متاسفانه اكثر مسوولان و مقامات متوجه آن نيستند. متوجه نيستند كه ديگر حرف يواشكي، سخنراني محفلي، خبرهاي پنهاني و هر امر رازآميز ديگر سالبه به انتفاء موضوع است. مطلقا چيزي را نميشود – لااقل ديگر نميشود- از مردم پنهان داشت و جلوي ورودش را به فضاي مجازي گرفت. آقاي ايكس، در پشت درهاي بسته با آقاي ايگرگ جلسه گذاشتهاند، درگوشي به هم حرفهايي زدهاند، بلكه براي هم خط و نشانهايي كشيدهاند، فردا صبحش عكس و تفصيل خبر به ضميمه تصديق و تكذيبهايش در فضاي مجازي دست به دست ميشود...
چيزي كه براي من عجيب است، پيشرفت حيرتانگيز دنياي سايبري نيست. بلكه من از بيخيالي و بياعتنايي شاهوار مسوولان و مقامات در عجبم كه هنوز ملتفت اين فضا نيستند و نميدانند چطور و به چه صورت بايد گفتار و كردار – حتي پندار- خود را مواظبت كنند، حرف بيحساب نزنند، حرف بودار مسالهساز نزنند، بر زخم مملكت نمك نپاشند و دردسر درست نكنند.
از چيزهايي كه حتي مديران تحصيلكرده هم ملتفتش نميشوند بحث «حذف» يا سانسور خبر منتشر شده است. هنوز نميدانند يا هنوز حساب كار دستشان نيامده كه بفهمند حذف يك خبر از صفحه فيسبوك يا از سايت خبرگزاري يا از توييتر شخصي عملا بيمعناست و جز آبروريزي حاصل ديگري ندارد. طرف بر ميدارد به هر دليلي، صبح موضع سفت و سخت ميگيرد و جملهاي را درست يا غلط توييت ميكند. دو ساعت بعد احتمالا رفقايش زنگ ميزنند يا مسوول بالاترش داد و هوار ميكند كه اين چه ياوهاي است كه نوشتي؟
بعد اين بنده خدا ميرود توييتش را حذف ميكند و خيلي عادي يك پست ديگر ميگذارد از شفقت و مهرباني و ايثار و همدلي... آقاجان، شما را به خدا قدري چشمتان را باز كنيد. يا اگر از اين دنياي پيچيده سر در نميآوريد از آن بيرون برويد و به همان شيوههاي سنتي وفادار بمانيد و به همان شكل سابق حرف بزنيد يا اگر حرف ميزنيد، بدانيد و به عمق جان بدانيد كه حرف منتشر شده در اينترنت مثل موشك رها شده غيرقابل كنترل است. مثل تير از چله رها شده است. بالاخره به جايي كه بايد يا نبايد اصابت ميكند و همهچيز را به هم ميريزد. يا حرف نزنيد، يا قبلش حسابي حرفتان را مزمزه كنيد و تبعاتش را در نظر بگيريد، عكسالعملهاي مقدر را پيشبيني كنيد، يا هر چه بادا باد؛ هر چه ميخواهد دل تنگت بگو...
اما جداي از دنياي مجازي و حقيقي واقعا چرا اينقدر حرف ميزنيد؟ چرا بايد درباره همهچيز اظهارنظر كنيد؟ چه كسي گفته مردم منتظرند تا شما درباره همهچيز و همه كس حرف بزنيد؟ چرا ارزش و اهميت سكوت را درنمييابيد؟ به خدا همه آنها كه به خردمندي و هوشياري و زيركي شهرهاند از سرِ سكوت و پرهيز از سخنان بيهوده به اين مقام رسيدهاند. الان توي دنيا فقط ترامپ است كه اين همه توييتهاي صد تا يك غاز ميكند و حرفهاي يامفت ميزند و خود را به سفه شهره عام و خاص ميكند.
هيچ فرهيختهاي نيست و هيچ هنرمندي نيست كه از ترامپ تبعيت كند و ذوق زده از لايك و كامنت و همراهي مردمان ناشناس بيست و چهار ساعته در توييتر و اينستاگرام خيمه بزند. باور كنيد گاهي من فكر ميكنم بعضي از اين مديران و مشاوران چنان در دنياي مجازي بيتوته كردهاند كه ديگر دنياي حقيقي و اقتضائات و لوازم آن را
از ياد بردهاند.
متاسفانه اين خاصيت دنياي مجازي است كه كاربران پركار خود را ايزوله ميكند، بلكه الينه ميكند و به موجودات وهمي و مجازي بدلشان ميكند. اينها از آن محيط هم كه بيرون ميآيند همچنان دنبال لايك و بيگلايك ميگردند...
سكوت طلاست و سكوت در اين روزگار طلاتر. هيچكس را بابت سكوت سرزنش نميكنند و توي ذوقش نميزنند. اما حرف زدن چرا. از خواب كه بيدار شويد، ميبينيد زير خرواري ملامت بزرگ و كوچك داريد له ميشويد.