جایی در دوردستها
روحاله رویین|
در کدام ستاره روشن شدیم
از کدام کهکشان
[کدام شکوفه کدام درخت
از عطر دهان تو درخشید]
آه چه خالی از واژه بودیم
اما پا بر زمین داشتیم و
دست در کمرِ آسمان
خالی از واژه اما بر سریر حیرت
اکنون کودکانِ قرن هایِ چه سرزمینی را
در عفونتِ کلماتِ مات
دفن میکنیم
و نسیمِ کدام صبحِ ما
از روشنای هنوزه آن پرنده ممنوع
برحاشیه حریرین خوابِ دیکتاتورها خواهد وزید
ما که خزیده در ازدحام اعداد
خود مردمِ بیدرخت
بیستاره
بیخانهای بودیم
[اما شاید هنوز هم خیایانی
کوچهای
یا خانهای حتا
در نمیدانم کجایِ ستارهای
از آشوب گیسوان دخترکان
بیخواب شده باشد ]
دائول(1)
به هوشنگ گلشیری و «معصوم اول»ش
روحاله رویین
- آنجاست
با چراغ چروکیده بیطنیناش
با رَدایِ مرتعشِ جلفاش
و با دهانش
برآمده از سکوت
[- تاریکی از آنِ توست
تاریکی از آنِ تو باد
ای هنوزه چراغ آگین]
- آری
همچنان، خطاب ماست
مرد تخت
و آنگاه که نصب شد آنجا
ما در شبِ عمیق
مکرر شده بودیم و
او با همین چشمانِ مندرسش
به ما گِز(2) بریده بود
اینگونه
با پنداری خاکاوار
در سیاهترین لحظههای صعبناک
فرو رفتیم
قرناقرن
و اینک
با همان درخشش سترون
آنجاست او آنجاست سیاهیِ اُزگَل
[- یک بادِ گیج شاید
سنگینیِ مدورش را...]
- گَزمه عتیقِ این آبادی است او
با گیجی درخشانِ بیچشمیاش
چگونه به نفریناش
دست برمیآوری مرد
کاین جاست او
ببین
از روبهرو
من و تو تختیم و
اُزگَلیم و
بیطنین و
هرچه او...
پينوشتها:
1- بر وزن شاغول: مترسک
2- با درخت گَز و با کلمهي گَزمه احتمالا از یک ریشه است: خیره شدن