تجديدعهد با امام
الياس حضرتي
پاسداري «شغل» نيست كه بتوان از آن بيرون آمد يا تغييرش داد. ايضا «لباس» نيست كه بشود با لباس ديگر عوض كرد يا صرفا بعضي اوقات و به مناسبتهايي پوشيد. اضافه ميكنم كه پاسداري منصب نيست كه كسي صاحب منصب شدن را تمنا كند يا ديگري بتواند عزل و نصب كند. پاسداري «تعهد» است و هركس در هركجا خود را به انقلاب اسلامي متعهد بداند، بيشك پاسدار است و ميتواند در مناسبت فرخنده سوم شعبان به خود ببالد كه در زمره اصحاب سيدالشهدا(ع) است. فرمايش امام خميني هم كه «اي كاش من يك پاسدار بودم» ناظر به همين عهدي است كه با وقوع انقلاب اسلامي، تجديد شد و جوانان برومند اين سرزمين، خود را بدان متعهد كردند. تعبيري كه امام براي پاسداران جوان به كار ميبرد، تعبيري حكيمانه بود. ميفرمود اين جوانان جديدالعهدند. از آنجايي كه هنوز دنيا و مناسبات پست دنيا به ذهن و قلب جوانان انقلابي راه نيافته بود، با وقوع انقلاب، آنها بهتر از هر گروه سني ديگري موفق به درك و تجديد عهد با خدا و رسولش شدند. آنها عزيزترين و گرانبهاترين سرمايه خداداديشان را- يعني جان و جواني را- در طبق اخلاص نهادند و تمامقد به صحنه مبارزه با استكبار آمدند و دفاع از انقلاب و آرمانهاي انقلاب را ميانداري كردند.
به همين اعتبار بود كه امام گفت اگر سپاه نبود، كشور هم نبود. اين سخن را بايد فراتر از تمناهاي حزبي و جناحي معنا كنيم. اگر كسي بخواهد معني حقيقي پاسداري را بفهمد بايد به گلزار شهدا برود و 20سالهها و 22سالهها و 25سالههايي را ببيند كه معصوميت و ايمان از عكسهاي رنگورورفتهشان تراوش ميكند. آنها بيهيچ ملاحظهاي خود را به ميان آتش و خون نهادند و بيهيچ چشمداشتي جانانه در برابر دشمن ايستادند و خود را سپر بلا كردند تا به انقلاب و ايران و ايرانيان آسيبي نرسد.
مردم ايران قدرشناسند و به فراست خدادادي خدوم را از خائن بازميشناسند و به هر عقيده و مسلكي كه باشند خادمان ازجانگذشته را عزيز ميدارند. براي همين است كه پاسداري با عزت و سربلندي توأم است و هركس روزي به كسوت سپاه درآمده باشد، ميتواند در دنيا و آخرت بدان افتخار كند. خدا رحمت كند شهيد نادري را. ميگفت بزرگترين افتخار من لباس سبز پاسداري است و آرزويم پوشيدن لباس سرخ شهادت.
اين حقير نيز در اين 40ساله، همواره لباس خدمت به تن كردهام و هرجا احساس تكليف كردهام و برايم محرز شده است كه بايد انجام وظيفه كنم، در كمال فروتني زير بار مسووليت رفتهام و به حد وسع خدمت كردهام. اما بيني و بينالله بزرگترين افتخار زندگيام مربوط به روزگار جواني است كه لباس سبز پاسداري بر تن داشتم و به همراه بهترين فرزندان اين آب و خاك به دفاع از ايران و انقلاب اسلامي پرداختم. هنوز هم بهترين خاطرات خوش من مربوط به زمان دفاع مقدس است و عزيزترين رفقايم همان جوانان جديدالعهدي هستند كه در ميان خاك و خون، در زير گلولههاي دشمن حيات جاودانه يافتند. خداوند آنها را با شهداي كربلا محشور كند و ياد و مرام آنها را همواره بر دل ما زنده نگه دارد و به ما كماكان توفيق دهد كه بتوانيم در زمره پاسداران راستين انقلاب اسلامي، بر همان عهدي كه با امام بستيم استوار بمانيم. تولد سيدالشهدا را به همه پاسداران عزيز تبريك ميگويم و برايشان سعادت و عزت آرزومندم.