ولايت آزادي و آگاهي
غلامرضا ظريفيان
عرفا، اساس آغاز خلقت را عشق دانستهاند؛ در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد / عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد. بنابر اين نگرش، آغاز ولايتالهي بر همه مخلوقات و پيوند الهي با همه مخلوقات، عشق و محبت است؛ جلوهاي كرد رخت ديد ملك، عشق نداشت / عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد. از ميان همه مخلوقات، خداوند انسان را مختار و آزاد آفريد. به فرمايش امام علي(ع): «لا تكُنْ عبْد غيْرك و قدْ جعلكالله حُرّا؛ بنده هيچ كس مباش [به اين دليل كه] خداوند تو را آزاد آفريده است.» ولايت متكي بر عشق و محبت خداوند به بندهاش، اين گونه اقتضا ميكند كه او آدميان را مختار، آزاد و انتخابگر خلق كند. هرچند بسياري از انسانها از اين عشق و محبت خداوند كه منجر به آزادي و آزادگي او ميشود و ...
رهايي بخش است به دليل تبعيت از هوي، خداياني براي خود ميسازند و به جاي رهايي به اسارت الهههاي دستساخت خود در ميآيند؛ «أرأيْت منِ اتخذ إِلههُ هواهُ؛ آيا ديدي آن كس كه هواي خويش را خداي خويش گرفت؟» (سوره فرقان / آيه 43) و بالاتر از آن گردن به سرسپردگي آدميان ميدهد. همانگونه كه اقبال لاهوري ميگويد: «آدم از بيبصري بندگي آدم كرد / گوهري داشت ولي نذر قباد و جم كرد».
رابطه خداوند با انسان رابطه مبتني بر آگاهي، عشق و محبت است و اشتياق و رابطه انسان با خداوند نياز به يك بينياز است كه در بالاترين شكل، تبديل به عشق آگاهانه به خداوند ميشود.
اين رابطه دوسويه، انسان را از تاريكيها به روشنيها رهنمون ميسازد؛ « ٱللهُ ولِيُّ ٱلذِين ءامنُواْ يُخْرِجُهُم مِّن ٱلظُّلُمتِ إِلي ٱلنُّورِ» (بقره/ 257)
ولايت انبياء و اولياء بر انسانها از سنخ آگاهي عاشقانه و محبت رهايي بخش است. به تعبير زيباي مولانا: «كيست مولا؟ آنكه آزادت كند / بند رقيت ز پايت دركند».
يكي از معناي اين آيه قرآن كه ميفرمايد: « النبِيُّ أوْلي بِالْمُومِنِين مِنْ أنْفُسِهِمْ؛ ولايت پيامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است.» (احزاب/ 6)، به تعبير علامه طباطبايي اين است كه پيامبر عشق، محبت و دلسوزياش نسبت به مومنان، از خودشان هم بيشتر است. بنابراين وقتي انسان در پناه ولايت خداوند و ولايت طولي پيامبر و ائمه اطهار (سلامالله عليهم اجمعين) قرار ميگيرد اساس اين ولايت، يك ارتباط مبتني بر آگاهي، آزادي، انتخاب و عشق و محبت است كه نهايتا انسان را به رهايي و رستگاري منتهي ميكند؛ خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد / كـه بستگان كمند تـو رستگارانند.
رابطه انسان با خداوند و مظاهر هدايت او پيامبر، اولياء و ائمه، رابطهاي لطيف در اوج آگاهي و در عين لطف و محبت است. اين رابطه، يك رابطه مستقيم و پيوسته «نحْنُ أقْربُ إِليْهِ مِنكُمْ؛ من از شما به شما نزديكترم.» (واقعه/85) مستمر است و با ولايت واقعي به تعبير زيباي سعدي «همه عمر بر ندارم من از اين خمار مستي / كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي / تو نه مثل آفتابي كه حضور و غيبت افتد / دگران روند و آيند و تو همچنان كه هستي.» ولي خداوند همانگونه خداوند متذكر شده نه مسيطر است «لسْت عليْهِمْ بِمُسيْطِرٍ » يعني نه اهل سيطره بر پيروانش است (غاشيه/ 122) و نه « و ما أنت عليهم بجبار» اجباركننده و ستمگر (ق/45) است. ولايت واقعي در همين نكته نهفته است كه ولي واقعي آمده است تا در مسير آزادي و انتخاب انسان، چراغي پرنور (سراجا منيرا) باشد تا انسان مختار، آگاهانه، آزادانه، مسوولانه، مهربانانه و اخلاقي مسير خود را به درستي انتخاب كند.
هدايت تشريعي كه توسط پيامبر و سپس با مراقبت اهل بيت (ع) انجام ميگيرد، در سايه آزادي صورت ميپذيرد. هم آزادي از فشار و اكراه بيروني (لا إِكْراه فِي الدِّينِ) و هم آزادي عقل و خرد آدمي از هوي و هوسهاي دروني و چقدر زيبا اميرالمومنين (ع) كه خداوند و پيامبر اين ولي آزادي بشر را در روز عيد غدير هديه كردند (من كنت مولاه فهذا علي مولاه) درباره ماموريت پيامبران ميفرمايند: «پيامبران آمدهاند تا گنجينههاي عقل انسان را از گرد و غبار پاك كنند، تا او آگاهانه و بدون قيد و بندهاي بيروني [يعني طاغوتها] و قيد و بندهاي دروني [يعني هواي نفس] تا زنجيرهاي اسارت را از پاي خود بركنند»؛ ويضعُ عنْهُمْ إِصْرهُمْ والْأغْلال الّتِي كانتْ عليْهِمْ؛ اعراف / 157)
بنابراين ولي خدا كه امروز در چهره اميرالمومنين(ع) به ما معرفي ميشود، اسوه و الگوي نظري و عملي خداوند خواهد بود براي رهايي.
كار بزرگ غدير و ولايت اميرالمومنين (ع) آن است كه پيروان اين ولي بزرگ براي همه بشريت ما را با چراغ هدايت خود، به يك سرچشمه بزرگ و حقيقي و حياتبخش رهنمون ميسازد و آن هم ولايت رهاييبخش توحيد از هر اسارت اين دنيايي است. اين ولايت واقعي خداوند است كه انبياء و اولياء الهي ما را به آن رهنمون ميكنند كه هر كس وارد آن شود، وارد يك دژ بزرگ شده است. دژي كه ورود به آن، آدميان را «امِن من عذابي» ميكند. ولايت واقعي ما را نه به خودش بلكه خودِ واقعيمان هدايت ميكند. او خودش را فداي آگاهي و خروج از امتش از جهل ميكند؛ «عزِيزٌ عليْهِ ما عنِتُّمْ حرِيصٌ عليْكُمْ بِالْمُومِنِين رئوفٌ رحِيمٌ؛ بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مومنان دلسوز مهربان است.» (توبه /128) نه اينكه امتش را فداي خود كند. همچنان كه در زيارت اربعين امام حسين(ع) ميخوانيم: «و بذل مُهْجتهُ فِيك لِيسْتنْقِذ عِبادك مِن الْجهاله و حيْره الضّلال». حسين(ع) اين ولي خداوند، جانش را در راه تو (خداوند) بذل كرد، تا بندگانت را از جهالت، سرگرداني و گمراهي برهاند.
غير خم، روز ولايتِ خداپرستيِ آگاهانه و آزادانه و مسوولانه و مهربانانه و زيست اخلاقي بر همه انسانهاي طالب حق و مسلمانان و به ويژه شيعيان مبارك باد.