مرگ مغزي ناتو
سعيد عابدپور
سخنان ماكرون، رييسجمهور فرانسه در مصاحبه با هفتهنامه اكونوميست مبني بر مرگ مغزي ناتو در رسانههاي جهان انعكاس وسيعي در دو روز اخير داشت. او گفت: اتحاديه ناتو در شرايطي شبيه «مرگ مغزي» است و اروپا ديگر نميتواند به حمايت نظامي امريكا اعتماد كند. ماكرون تاكيد كرد: كشورهاي اروپايي بايد در فكر ايجاد يك نيروي مستقل ژئوپوليتيكي باشند. ولي اين سخنان بلافاصله از سوي خانم مركل صدراعظم آلمان و استولتنبرگ دبير كل ناتو در كنفرانس مطبوعاتي مشترك تند و مخالف واقعيت ارزيابي شد. مركل بر خشني سخنان ماكرون و درست نبودن نظر او تاكيد كرد و استولتنبرگ گفت: اتحاديه ناتو از هر زمان ديگري قويتر است و متحدين اروپايي سرمايهگذاري در ناتو و امريكا حضور خود را در اروپا افزايش ميدهند. با وجود اين واكنش سريع و تند به نظر ميرسد بحث درباره علت وجودي ناتو بيش از هر زمان ديگري زير سوال ميرود. مقامهاي اتحاديه اروپا و حتي خود خانم مركل در گذشته بر ضرورت ايجاد نيروي نظامي اروپايي سخن گفتهاند و سخنان ماكرون چيز تازهاي نيست. ناتو در دوران بعد از جنگ سرد در اروپا به سياست سنتي خود عليه روسيه ادامه ميدهد. شايد اگر تمهيدات ناتو براي استقرار موشكهاي استراتژيك در اوكراين و تلاش براي رخنه در قفقاز نبود، هيچ يك از اتفاقات مربوط به گرجستان و اوكراين و تلاش روسيه براي تقويت مرزهاي خود اتفاق نميافتاد. از اينرو است كه سخنگوي وزارت امور خارجه روسيه، ماريا زهاروا از سخنان ماكرون استقبال كرد و آن را «كلمات طلايي» درستي خواند و تاكيد بر توجه به ماهيت مساله را عنوان كرد.
احتمالا سخنان ماكرون نوعي عوامفريبي است و او به دنبال كسب محبوبيت است، چون ميداند هيچ قدرت ديگري در اتحاديه اروپا از او حمايت نميكند. اگر به رخدادهاي اخير نگاهي كنيم، سخنان ماكرون را تا حدي ميتوان واكنشي به تصميمات يكطرفه امريكا دانست. امريكا و نيروهاي ناتو در تصميم خود براي عقبنشيني از مناطق شمالي سوريه، متحدين اروپايي را در جريان قرار ندادند. فرانسه از قدرتهاي اروپايي حامي حكومت به اصطلاح خودمختار كردستان سوريه است و احتمالا امريكا با علم به مخالفت فرانسه با عقبنشيني، اين كشور را در جريان تصميم خود قرار نداد. به خاطر همين تصميم نيروهاي فرانسوي حاضر در منطقه بين نيروهاي تركيه از شمال و نيروهاي ارتش سوريه از سوي ديگر ماندند. در چنين شرايطي نيروهاي فرانسوي خواستار حمايت نيروهاي روسي شدند.
پيچيدگي داستان شمال سوريه به خاطر موضع تند ناتو عليه تجاوز تركيه به خاك سوريه و موضع متفاوت ترامپ و «چراغ سبز» آن كشور به اردوغان بود. ناتو يعني امريكا با نود درصد توان نظامي اين اتحاديه و كشورهاي اروپايي در اصل حامي نقش كوچكي هستند. برخورد دوگانه امريكا و بازي خوردن نيروهاي فرانسوي صداي ماكرون را درآورده است. فرانسه البته از حاميان حكومت كردهاي كردستان بود و ترامپ نيز خلاف ديدگاه فرانسه عمل كرد. مخالفت مركل با سخنان ماكرون نيز برخاسته از واقعيت رابطه اين دو كشور با ناتو است. آلمان داراي بيشترين تعداد پايگاههاي امريكا و ناتو در اروپاست. آلمان به دليل شكست نظامي در جنگ جهاني دوم، هنوز در بخشهاي نظامي استقلالي از خود ندارد. هر چند آلمانيها به اين موضوع اشارهاي ندارند ولي واقعيت حضور سنگين امريكا و نظارت اطلاعاتي و نظامي بر اين كشور قوي است. فرانسه موضع متفاوتي نسبت به ناتو دارد. اين كشور سالها به صورت ناظر در ناتو شركت داشت و تنها در دوره رياستجمهوري ژاك شيراك عضو ناتو شد. در صداقت فرانسه در مخالفت با ناتو از جنبه سياسي و نظامي بايد ترديدي داشت. فرانسه و انگلستان از قدرتهاي استعماري هستند كه در رقابتهاي بينالمللي به امريكا باختهاند. اين كشور داراي خشنترين سياستها در گذشته نسبت به خاورميانه و شمال آفريقا بوده و در صحنه اروپايي يكي از كشورهاي مهم حامي صربستان و صربهاي افراطي در نسلكشي مسلمانها بود. تنها با ورود شيراك به قدرت موضع اين كشور براي يافتن راهحل مسالمتآميزي براي حل مساله بوسني تغيير كرد. سخنان ماكرون شايد زماني متحقق شود كه آلمان از چتر نظارت امريكا خارج و همراه با فرانسه اقدام به تشكيل ارتش اروپايي بكند. ولي سخنان فعلي ماكرون را بايد نوعي عوامفريبي با ژست مخالفت با ناتو دانست.