لذت بودن با عزتالله انتظامي
هارون يشايائي
هنرمند پيشپردهخوان در تئاترهاي خيابان لالهزار تهران را ميشناختم، محلي كه گشت و گذار در آن تنها تفريح مردم و مخصوصا جوانها بود، تا دوران پيري و سالمندي هر دو نفرمان كه توفيق آن را داشتم در كنار ايشان بنشينم و از مصاحبت آن بزرگوار لذت ببرم، سالها ميگذرد. با اينكه ارادت من از علاقه و شيفتگي از راه دور به دوستي و همكاري نزديك در فعاليتهاي سينمايي با ايشان كشيده شده بود با اين همه در نگاه من عزتالله انتظامي هماني بود كه در نوجواني من او را از دور روي صحنه تئاتر گيتي خيابان لالهزار در حال اجراي پيشپردهخواني ديده بودم. هنرمندي خودساخته، محبوب، بيادعا، با حضور دائمي كنار مردم كه به ياد دارم شبها بعد از پايان كار در تئاتر گيتي در حالي كه به طرف خانه ميرفت، دوستدارانش در تمام مسير با او خوش و بش ميكردند و اين صفت تا آخرين سالهاي زندگي از برجستهترين خلقيات عزت انتظامي بود، سالهاي زيادي گذشت عزت را از بازي روي صحنههاي تئاتر و بعدها شركت در فيلمهاي سينمايي ميشناختم و همچنان او را دوست ميداشتم... سال 1364 ساختن فيلم «اجارهنشينها» با كارگردان بزرگ سينماي ايران آقاي داريوش مهرجويي پيش آمد، در اولين ملاقات مهرجويي براي معرفي عوامل فيلم، عزتالله انتظامي را به عنوان هنرپيشه اول معرفي كرد و مرا خوشحال و غافلگير. از آن به بعد انتظامي را در كنار خود ديدم و با او زندگي كردم، او همان بود كه در خيال خود داشتم، متواضع، شوخطبع، با تلاش و خستگيناپذير براي اينكه كار خودش را به خوبي انجام دهد و مورد رضايت مردم قرار گيرد. بعدها شركت پخشيران در مقام تهيهكننده فيلمهاي سينمايي كه من مديرعامل آن بودم، آقاي انتظامي در فيلمهاي ديگري چون «هامون» «در مسير تندباد» به كارگرداني مسعود جعفريجوزاني در همكاري با ما بود، اين رابطه به رفت و آمد خانوادگي كشيد و عزت هر وقت فرصت ميكرد در محل كار به ما سر ميزد و ما را به ادامه كار تشويق ميكرد. من از او بسيار آموختم. هنگام كار در اجارهنشينها گاهي وقفه پيش ميآمد كه موجب دلخوري و عصبانيت عزت ميشد، در چنين شرايطي از جمع جدا ميشد. در گوشهاي مينشست تا آرامش پيدا كند و به جمع برگردد، هرگز در مقابل گروه خود را خسته و بيعلاقه نشان نميداد. هنگام ايفاي نقش در برابر بازيگران جوان خود را به رخ نميكشيد و به جوانترها فرصت ميداد تا قابليت و استعداد خود را به نمايش بگذارند، در برابر اكبر عبدي در فيلم اجارهنشينها و خسرو شكيبايي در فيلم هامون اين خصوصيت عزت كاملا آشكار است. بعضي قسمتهاي فيلم در مسير تندباد در حواشي دهات استان فارس و در همكاري با روستاييان و عشاير فيلمبرداري ميشد. انتظامي يكي از بازيگران اين قسمتها بود.
حضور او در صحنه و پشت صحنه محيط را دوستانه و تحتتاثير قرار داده بود كه بعد از پايان كار در آن منطقه روستاييان حاضر به وداع با عزت نميشدند و تا فاصلههاي دور او را بدرقه ميكردند.
گفتني درباره انتظامي و تاثير او در تئاتر و سينماي ايران بسيار است كه بماند براي فرصتي ديگر. روانش شاد و يادش گرامي باد.