اصلاحات و مصائب انتخاباتي
احمد حكيميپور
همزمان با نزديك شدن به انتخابات رياستجمهوري و در حالي كه با تكميل روند تاسيس سازوكار و نهاد اجماعساز اصلاحطلبان، اين جريان سياسي خود را براي ورود پرقدرت به كارزار انتخابات 1400 مهيا ميكند، هر از گاهي نام برخي چهرهها به عنوان كانديداهاي مطلوب جريان اصلاحات مطرح ميشود و اين تصور را ايجاد ميكند كه احيانا نوعي رقابت دروني و دودستگي در اين جريان سياسي وجود دارد؛ حال آنكه معتقدند اين باور نادرست است، چراكه هنوز هيچ كانديدايي مطرح نشده و مورد تاييد اصلاحطلبان قرار نگرفته و آنچه مطرح است، صرفا در حد گمانهزني سياسي-رسانهاي است و حتي احزاب به ندرت در اين باره موضعگيري كردهاند. بنابراين به نظر ميرسد هنوز زود است كه بخواهيم وارد تعيين مصداق شويم و حتي معتقدم تا پايان دهه فجر و حتي اواخر بهمن نيز نبايد وارد مصاديق شويم. البته اين به معناي آن نيست كه نبايد كاري انجام دهيم. هماكنون تعدادي از كانديداها و چهرههاي سياسي اصلاحطلب كار خود را آغاز كرده و حتي حلقههايي را متشكل از نزديكانشان تشكيل دادهاند. اما اين حلقهها هنوز در سطح كليت جريان اصلاحات فعال نشده است؛ حال آنكه در نهايت اين مجموعه اصلاحطلبان هستند كه بايد در اين رابطه موضعگيري كنند. اما درباره علت آنچه تعلل خوانده ميشود، بايد بگوييم اين مشكل -اگر بتوان آن را مشكل ناميد- مسالهاي است فراتر از جريان اصلاحات و مربوط به وضعيت تحزب در ايران. متاسفانه از آنجا كه سياست در ايران چندان شفاف نيست و مناسبات سياسي روال مشخص و روشني ندارد و مسائل به اصطلاح دقيقه نودي رفع و رجوع ميشوند، نميشود با برنامهريزي دقيق و راهبردي روشن پيش رفت. البته اين مشكل بيشتر در مسير كنشگري و سياستورزي اصلاحطلبان مشكلساز است و به واقع اصوگرايان به مراتب مسيري سهلتر پيشرو دارند و ميتوانند از ماهها قبل براي اهداف سياسي و انتخاباتيشان برنامهريزي كنند. جالب آنكه با اين وجود هم اختلاف در جريان اصولگرا بسيار زياد و اين براي همه روشن است. اما شرايط اصلاحطلبان متفاوت است؛ به هر حال بحث شوراي نگهبان هميشه وجود دارد و اين بحث مطرح است كه براي اصلاحطلبان فرصت رقابت برابر وجود ندارد.
نتيجه اين جريان سياسي نگرانيهايي دارند و همين باعث ميشود كه نتوانند با برنامهريزي دقيق پيشيني به سوي انتخابات گام بردارند و ناچارند كه براي تعيينتكليف، منتظر نگاه شوراي نگهبان باشند و همين شرايط در وضعيت سياسي ايران عملا باعث شده كه مناسبات تعيينكننده انتخابات در ايران، همان هفته آخر تبليغات رقم بخورد. تبليغات انتخابات رياستجمهوري 2 هفته است ولي در دورههاي قبل شاهد بوديم كه پس از گذشت يك هفته از تبليغات، برخي كانديداها به نفع ديگري كنار رفتند و اين نشان ميدهد كه برنامهريزي مشخصي وجود ندارد و همه امور، به اصطلاح دقيقه نودي است. حال آنكه فضا بايد به نحوي باشد كه احزاب با برنامه جلو بيايند تا مردم در جريان برنامهها و پروژهها قرار گيرند. مقصر اين وضعيت هم اصلاحطلبان نيستند؛ چراكه فضا چندان شفاف و قانونمند نيست و مناسبات پنهان در كليت مسائل دخالت دارد و در اين فضا بيشتر كار دست گروههاي ذينفوذ است؛ در حالي كه اين احزاب شناسنامه دارند كه بايد به ميدان بيايند.