مرد تاريخ و صلح
مرتضي ميرحسيني
ما ادوارد پالمر تامپسون را با شاهكارش، يعني كتاب «تكوين طبقه كارگر در انگلستان» ميشناسيم، اما اين كتاب نه اولين نوشتهاش بود و نه آخرينشان. طبق يك نظرسنجي كه از سوي مجله ماهيانه تاريخ امروز (History Today) انجام شد او – بعد از فرنان برودل – دومين مورخ مهم دوران ما بود، يعني بالاتر از اريك هابسبام، آلن تايلور و ادوار كار. سال 1924 در چنين روزي در آكسفورد متولد شد و زمان جنگ دوم جهاني، براي خدمت نظامي داوطلبانه دانشگاه را رها كرد. در جنگ با فاشيسم، در عمليات آزادسازي ايتاليا شركت داشت و فرمانده يكي از گردانهاي زرهي متفقين بود. بعد از جنگ به زندگي عادي برگشت، هرچند استفاده از واژه «عادي» براي توصيف زندگي او خالي از ايراد نيست. مدتي عضو حزب كمونيست انگليس بود، اما بعد در اعتراض به تجاوز نظامي شوروي به مجارستان از آن جدا شد. به آرمان چپ وفادار ماند اما آشكارا به ضديت با استالين برخاست و بيپروا از خطاهاي بزرگ شوروي گفت و نوشت. سال 1971 هم در اعتراض به تجاري شدن فضاي آكادميك – كه به نظرش نشانهاي از سلطه سرمايهداري بود – دانشگاه وارويك را ترك كرد و بيشتر از گذشته روي نوشتن و همكاري با جنبش صلح متمركز شد. البته همچنان براي سخنراني به محافل دانشگاهي دعوت ميشد و گاهي هم جلسات پراكنده تدريس برگزار ميكرد. همسرش (خانم دوروتي تاورز) نيز مورخ و استاد دانشگاه بود و در حوزه تاريخ جنسيت چهره مهمي محسوب ميشد، اما خود تامپسون - جز همان نشستهاي پراكنده - ديگر به دانشگاه برنگشت. در كارزار خلع سلاح هستهاي مشاركت كرد و به اميد تشكيل اتحادي از همه صلحطلبان اروپا، گوشه و كنار اين قاره را زير پا گذاشت. زندگي پرفراز و نشيبي داشت و بارها ناملايمتي و زشتي را تجربه كرد. همچنين به پشتوانه دانش فراوانش در زمينه تاريخ از اين واقعيت هم آگاه بود كه هم انسانها و هم جوامع – نه عمدا كه با مجموعهاي خطاهاي ناخواسته و معمولا از روي جهل - دير يا زود از مسير درست منحرف ميشوند، اما باز هم تا پايان عمر (تابستان 1993) باور داشت انسانها ميتوانند – و بايد – دست در دست هم جهان بهتري بسازند.