كاش ميدانستم فردا چه خبر است
سروش صحت
امروز سهشنبه چهاردهم بهمن هزار و سيصد و نود و نه است كه اين يادداشت را مينويسم و قرار است روز پنجشنبه منتشر شود. امروز همه نگران علي انصاريان هستيم و نميدانم پنجشنبه كه اين يادداشت چاپ ميشود، نگرانيمان كمتر شده است يا ... مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود آخرين اخبار مربوط به وضعيت علي انصاريان را از روي صفحههايي كه توي موبايلش باز كرده بود ميخواند و راننده و زني كه با دختر چهار - پنج سالهاش عقب تاكسي نشسته بودند، گوش ميكردند. دختربچه از مادرش پرسيد «مامان، علي انصاريان كيه؟» زن گفت: «فوتباليسته مامان جان. از اون فوتباليستها كه همه دوستش دارن.» دختر گفت: «من هم وقتي بزرگ شدم ميخوام فوتباليست بشم.»
مادر دخترش را در بغل كشيد و گفت: «عزيز دلم هر كاري ميخواي بكن، فقط زنده باش.» راننده يكدفعه ايستاد، سرش را روي فرمان گذاشت و مثل ابر بهار گريه كرد. هيچكدام از ماشينهاي پشت سرمان بوق نزدند.