ضرورت نگاه متوازن
به رابطه با مسكو
در يادداشتي از ابوالقاسم دلفي
با روسيه
تا كجا ميتوان همراه شد؟
ابوالقاسم دلفي
در شرايطي كه موضوع الكسي ناوالني ناراضي روس كه هماينك به حكم دادگاه در حبس بهسر ميبرد، يكي از پديدههايي است كه در شرايط امروز روسيه پوتين و حاكم كاخ كرملين به ميزانالحراره تحولات داخلي اين كشور تبديل شده در فضاي سياسي و رسانهاي رسمي كشور ما به ويژه صدا و سيما و برخي رسانههاي ديگر بسيار مغفول مانده است. اينكه چرا رسانه رسمي جمهوري اسلامي ايران، تحولات داخلي روسيه و نابسامانيهايي كه در اين كشور رقم ميخورد را به غير از توجه به تحولات واكسن ضدكروناي اسپوتنيك پنج و مرغوبيت تمامعيار آن در قبال ساير واكسنهاي بينالمللي و غربي مورد توجه قرار نميدهد، شايد به دليل روابط استراتژيك و ديپلماسي نگاه به شرق جمهوري اسلامي ايران در آستانه سفر پرسروصدا و حاشيهدار رييس مجلس شوراي اسلامي به مسكو، يا همسوييهايي كه نظاميان دو كشور در تحولات منطقهاي به خصوص اوضاع سوريه و تحمل شيطنتها و آزار و اذيتهاي متجاوزان صهيونيستي در اين كشور عليه حضور مستشاري جمهوري اسلامي ايران دارند و يا مانور مشترك دريايي روزهاي اخير ناوگانها و شناورهاي رو سطحي جمهوري اسلامي ايران در آبهاي شمال اقيانوس هند با تعدادي از شناورهاي روسي كه قرار بود رفقاي چيني نيز در آن مشاركت كنند كه به دليل سال جديد چيني عذرخواهي كرده و به بعد موكول كردهاند و يا عوامل ديگر آشكار و پنهان ديپلماسي مورد قبول بخشي از تفكرات سياسي كشور
در ازاي مقابله با بدعهديها و بيمسووليتيهاي غرب و به خصوص 3 كشور اروپايي در انجام تعهدات و مسووليتهاي برجامي به آن متوسل و مبادرت به اصرار بر درستي آن دارند باشد. البته ممكن است عوامل ديگري هم مدنظر باشد كه از خطوط قرمز اين يادداشت و نوشتار خارج بوده و از آن عبور ميكنيم.
براساس هر تحليل و نظر گاهي به روابط تهران و مسكو كه به دليل همسايگي و شرايط جاري منطقهاي، بايد از درجه اهميت هموزن خود برخوردار باشد، تحولات داخلي روسيه فاكتور و عنصري است كه اگر دقيقا رصد نشود و از زواياي مختلف منافع ملي، منطقهاي و بينالمللي مورد توجه و بدان پرداخته نشود، ممكن است خداي نكرده يادآور دورههايي شود كه نيكلاي چاوشسكو آخرين رهبر روماني در دوران كمونيسم با تمام احترامات فائقه به تهران سفر كرد و در بازگشت به كشورش دچار آنچنان سرنوشتي شد كه هنوز پس از گذشت دههها از آن رخ داد براي تحليل آنچه گذشته است و ما در تعامل با تحولات مقطع حساسي از تحولات دنياي شرق و بلوك كمونيسم مورد معامله قرار داديم، زمان حسابرسي فرا نرسيده است.
همانگونه كه در سطور ابتدايي يادداشت مورد اشاره قرار گرفت، تحولات حول و حوش رخدادهاي مربوط به ناراضي روسي كه پس از ماجراهاي فراوان و فراز و نشيبهاي يك سال گذشته به كشورش بازگشت و بلافاصله در فرودگاه دستگير و روانه زندان شد به خاطر توجه و سمت و سويي كه به تحولات داخلي روسيه ولاديمير پوتين رييسجمهور تقريبا مادامالعمر اين كشور ميدهد بسيار حائز اهميت است.
از ديدگاه حاكمان كرملين، الكسي ناوالني ابزار و آلت دست غرب براي بهرهگيري از مخالفين جهت بيثباتسازي روسيه تلقي شده و محور اصلي اتهامات عليه او را تشكيل ميدهد. در همين حال طي يك ماهه اخير و پس از زنداني شدن ناوالني، اعتراضات نسبتا گستردهاي با شكل و محتوايي كاملا متفاوت در قد و قواره اعتراضات روسي در بسياري از مناطق و شهرهاي اين كشور برپا شده و به جاي گردهماييها و تظاهراتهاي سراسري كه با برخوردهاي شديد نيروهاي امنيتي و پليسي روسي روبهرو ميشد به صورت سازماندهي شده در گروههاي معدود و محدود ولي متصل به هم از منظر شكل و محتوا در اقصا نقاط روسيه اتفاق ميافتد.
آقاي پوتين در اظهارنظر هفته گذشته خود در مورد دستگيري و زنداني شدن ناوالني در گفتوگو با رسانههاي روسي تاكيد كرد كه مخالفين ما همواره روي افراد جاهطلب و تشنه قدرت حساب باز كرده و از آن بهرهبرداري ميكنند. به گفته پوتين تظاهرات وگردهماييهاي متعاقب دستگيري الكسي ناوالني(در ۱۷ ژانويه گذشته) از خارج از روسيه و در پرتو شرايط ناشي از بحران كرونا سازماندهي و تغذيه ميشود و اضافه كرده است كه اين فرد(از نام بردن ناوالني نيز اجتناب ميكند) در شرايطي مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد كه تمامي كشورهاي جهان و روسيه در نتيجه درگيري با اين ويروس مرگبار، دچار مشكل و رويارويي با نارضايتيهاي عمومي و نگرانيهاي ناشي از شرايط متعاقب آن تحليل رفتهاند. همچنين بهزعم پوتين موفقيتهاي فراوان روسيه درمورد واكسن اسپوتنيك پنج خشم كشورهاي مخالف روسيه را برانگيخته و به هر ميزان كه روسيه قويتر شود، سياستهاي مانعتراشي عليه روسيه نيز قويتر ميشود.
از زمان دستگيري آقاي ناوالني تاكنون بيش از 10هزار نفر در جريان تظاهرات و حوادث متعاقب آن توسط پليس روسيه دستگير و بسياري از آنها بلافاصله به حبسهاي مختلف محكوم و روانه زندان شدهاند. به دليل برخوردهاي خشن و شديد پليس روسيه با تظاهراتكنندگان و حاميان ناوالني و به عبارتي مخالفين پوتين، تصميم گرفتند كه به جاي توسل به گردهماييهاي عظيم بدون مجوز در مراكز شهرهاي بزرگ به اقدامات و تحركات كوچكتر و مستمر و پيگيرتر در شهرها و نقاط مختلف روسيه كه با يكديگر اتصال شكلي و محتوايي دارند متوسل و اقدامات خود را تا بهار آينده به همين نحو ادامه دهند. اين شيوه مبارزه منفي، روشي بوده كه سابقا در جريان تحولات داخلي بلاروس و انتخابات رياستجمهوري آن كشور انجام گرفته و مردم در محلههاي خود و يا در بالكنهاي آپارتمانهايشان با روشن كردن شمع، فانوس و يا موبايلهاي خود به حركت اعتراضي ميپردازند.
درخصوص ماجراهاي الكسي ناوالني بسياري از نقاط تاريك و ناشناخته اين پرونده نيز همچنان مبهم و بيپاسخ مانده كه مهمترين آن مربوط به مساله مسموم كردن او توسط چه كسي و چه اهدافي را از اين رهگذر دنبال ميكرده، ميشود.
به هر صورت موضوع ناوالني دو نتيجه بارز را براي اوضاع جاري روسيه كه در سطح داخلي حاكمان كرملين به شدت نگران كاهش محبوبيت پوتين هستند در پي داشته كه در درجه اول نوع نگاه حاكميت روسيه به اينكه الكسي ناوالني تهديدي براي قدرت فائقه در اين كشوري تلقي شده سپس تبعات آن با همراهي نارضايتيهاي رو به افزايش مردمي كه در بخشي از جامعه روبهرو شده است.
از سوي ديگر روسيه پوتين سال ۲۰۲۰ را با تحولات و رخدادهاي قابل توجه ديگري پشت سر نهاد و در حالي كه شرطبندي بسياري روي پيروزي ترامپ در انتخابات ايالات متحده كرده بود، در بيستم ژانويه ۲۰۲۱ جو بايدن دموكرات در كاخ سفيد مستقر و ولاديمير پوتين رييسجمهور روسيه به عنوان يكي از آخرين سران كشورهاي جهان بالاخره پيروزي او را تبريك گفت.
همچنين طي سال گذشته اصلاحات قانون اساسي روسيه و فراهم شدن مقدمات قانوني باقي ماندن پوتين براي سالهاي متمادي آينده دركاخ كرملين و اعطاي مجوز به او براي شركت در انتخابات سال ۲۰۲۴ با فراز و نشيبهاي مختلف و انعكاسات گوناگون در جامعه روسيه كه به شدت درگير مقابله با ويروس مرگبار كرونا و كاهش قيمت نفت كه موجب اختلالاتي در روابط روسيه با سازمان كشورهاي توليدكننده نفت اوپك نيز شد، روبهرو بود.
هر چند اصلاحات قانون اساسي روسيه با رفراندوم اول جولاي سال ۲۰۲۰ اين فرصت را براي پوتين فراهم كرد كه در سال ۲۰۲۴ نيز كانديداي رياستجمهوري باشد ليكن همچنان نارضايتيهاي مردمي از اين نوع حكمراني در شهرهاي مختلف فدراسيون روسيه قابل مشاهده است.
اگر از شرايط بحراني و وخيم موج دوم كوويد ۱۹ در رسيدن به مرز روزانه ۱۶ هزار مبتلا كه در موج اول حداكثر ۱۲ هزار نفر در روز بود و حكايت از ثبت رقم ۲هزار مبتلا به ازاي هر يك ميليون نفر جمعيت در روسيه را تصوير ميكرد، عبور كنيم، روسيه در اين دوران با بحرانهايي در كشورهاي پيراموني و اقمار نزديك خود از جمله تحولات بلاروس، اوضاع قرهباغ و تاجيكستان نيز روبهرو بود كه به نوعي ناكارآمدي سياستها در ابعاد خارجي را نيز بيشتر برملا كرد.
تحولات متعاقب انتخابات رياستجمهوري در بلاروس و نارضايتيهاي مردمي پس از آن در همسايگي بلافصل مسكو، حواشي و دردسرهاي مختلفي براي پوتين و حاكميت روسيه در قبال اين پروكسي به همراه داشته و شرايط آتي را در كنار موضوع الحاق جزيره كريمه سختتر خواهدكرد. البته نارضايتيهاي مردمي در بلاروس در قبال روسيه و روستبارها هنوز فاصله قابل دركي با نارضايتيهاي مردم اوكراين كه در پي الحاق «دموكراتيك» كريمه و جدايي آن از اين كشور رخ داد، وجود دارد كه رفتارهاي آتي مسكو در روند افزايشي يا كاهشي اين نارضايتيها بسيار اساسي خواهد بود.
تحولات جاري تاجيكستان نيز به ويژه در شرايطي كه موضوع قرهباغ به شدت مسكو را درگير تحولات اين منطقه كرده از درجه اهميت بسزايي براي آينده روسيه برخوردار است. آنچه در حواشي تحولات بلاروس، تاجيكستان و قرهباغ در قبال سياستهاي مسكو نسبت به همپيمانان خود قابل رويت است، ناظر بر اين واقعيت است كه پيمانهاي دوستي همجواري كه بعضا مبتني بر فساد طراحي شده، شرايطي را فراهم ميكند كه مسوولان كشورهاي همپيمان و پروكسي كه در مصدر كار قرار ميگيرند،كمتر تحولات جامعه خود را درك ميكنند و اتفاقات غيرمنتظره، دور از انتظار نخواهد بود.
از طرف ديگر و به زعم ناظران آشنا با تحولات روسيه در چشمانداز انتخابات رياستجمهوري سال ۲۰۲۴ اين كشور، حكومت ناچار به فشار و سختتر شدن در قبال جامعه خواهد بود، درحالي كه به ظاهر پوتين و حاكميت روسيه مايل نيستند كه در سالهاي منتهي به ۲۰۲۴ با حركتها و اعتراضات مردمي روبهرو باشند كه اروپا و غرب را وادار به عكسالعملهاي شديد عليه روسيه كند. يادمان نميرود كه در دوران حكومت ترامپ روسيه كمتر شاهد برخوردهاي امريكا و اقدامات تحريمي عليه اين كشور بود. ليكن در پرتو شرايط جديد دركاخ سفيد و توجه بيشتر بايدن و حزب دموكرات امريكا به موضوعات و مسائل حقوق بشري به خوبي ارزش مواضع و نوع برخورد اروپاييها در قبال تحولات داخلي روسيه درك ميشود و چنانچه دو سوي آتلانتيك در قبال روسيه به همصدايي بيشتري نزديك شوند در آن هنگام حتي تكنوازيهاي گاه به گاه خانم مركل نيز كه بيشترين توجه را در اروپا به سياست همسايگي با روسيه دارد براي مسكو كارايي لازم را نداشته و همانند تصميمات اخير تحريمي اتحاديه اروپايي در قبال اقدامات سايبري روسيه در مجلس آلمان، تحريمهاي شديدتري را براي روسيه مدنظر خواهند داشت.
دوران حكومت ترامپ از منظر اقدامات بيسابقه او عليه همپيمانان غربي امريكا، بيتفاوتي در قبال موضوعات حقوق بشري روسيه، امكانات و فضاهايي كه براي شركتها وكمپانيهاي روسي ايجاد شده بود، بسيار حائز اهميت تلقي ميشد و در شرايط متفاوت با اين وضعيت در واشنگتن، تحريمها عليه روسيه فزوني مييابد و هيچ موافقتنامه سازندهاي با دولتي(بايدن) كه گروگان مناقشات و سياستهاي داخلي امريكاست به دست نخواهد آمد. ضمن آنكه سياهنمايي عليه روسيه در تمامي سطوح سياستمداران امريكايي افزايش يافته و مسكو منتظر همراه شدن بايدن با خط ضد روسي كنگره امريكا خواهد شد. لذا به همين دلايل براي اولين بار طي 30 سال گذشته تغيير رياستجمهوري در ايالات متحده هيچگونه انگيزه قابلتوجهي در روسيه به وجود نياورده است.
لازم به يا آوري است كه اصولا روسها در تصورات نخبگان خود جهان را همچنان دوقطبي ميبينند. ليكن در اين جهان دو قطبي پيش رو، جاي روسيه خالي است و مناسبات امريكا- چين جايگزين آن شده است.
از طرفي به نظر ميرسد ايالات متحده نيز روند به فراموشي سپردن روسيه را به عنوان قطب ديگر جهان دوقطبي آغاز كرده و از اين به بعد ابتكارات و تحركات روسها در اين روند را پاسخي ندهد و در بهترين شرايط قابل تصور، روسيه بايد از روابط خود با آلمان و فرانسه راضي باشد و اگر اين واقعيت شكل حقيقي و عملياتي به خود بگيرد به معني خودكشي روسيه خواهد بود.
اگر نخواهيم بدبينانه به روسيه امروز نگاه كنيم، نتيجه ۲۰ سال حكومت پوتين كه ظاهرا صرف تلاش براي بازگرداندن عظمت و بزرگي به روسيه شده، ابرهاي تيرهاي است كه در اطراف اين كشور قابل مشاهده است. مشكلات داخلي و چشماندازي از دو قطبي بودن جهان براساس مدل چيني- امريكايي، ناآراميها و اغتشاشات داخلي دركشورهاي همراه و پروكسيهاي روسيه و روابط مبتني بر ناملايمات سختمدارانه با واشنگتن بخشي از اين فضاي تيره را به خود اختصاص داده است.
به عقيده برخي ناظران غربي «عقلانيت استراتژيك» ناظر بر اين نگاه است كه پوتين بايد در متنوعسازي همپيمانان خود تدابيري اتخاذ كند و در آسيا با ژاپن و هند نزديكي بيشتري داشته و روابط روسيه با اروپا و امريكا را متحول و درگير گشايشهايي كند. البته روانشناسي پوتين حكايت از اكراه او براي تغيير روابط با اروپا دارد. اروپاييها از اصليترين مشتريان انرژي روسيه بوده و آلمانها بيشترين وابستگي را در اين زمينه به مسكو دارند. معذالك به دليل فاسد خواندن ديدگاههاي سلطهطلبانه روسيه كه باقيمانده از دوران شوروي است، شديدا درصدد قطع وابستگي و خروج از يوغ انرژي مسكو هستند. روسيه مدعي است به دليل تقاضاي بالاي انرژي در چين ميتواند مسير خط لولهها را به سمت همسايه چيني خود تغيير دهد و اروپا را دچار مشكل كند. اروپاييها درصدد حل مشكلاتشان با چين هستند و چين به عنوان بزرگترين مصرفكننده انرژي جهان به دليل اينكه گمان دارد مسير جنوبي تامين انرژي خود با عبور از منطقه خليجفارس كه توسط امريكا و هند كنترل ميشود و تهديدات ناشي از دزديهاي دريايي در تنگه مالاگا و هرمز امنيت لازم تامين انرژي از اين ناحيه را ندارد لذا به سمت تامين انرژي خود از روسيه گرايش پيدا كرده است.
با نگاه به تصوير نه چندان شفاف و كلي كه از اوضاع جاري همسايه شمالي كشور ارايه شد و توجه به اين واقعيت كه در مبحث انرژي و ورود جمهوري اسلامي ايران به بازارهاي جديدي در اروپا و چين، مسكو رقيب سرسختي خواهد بود كه ابزار لازم براي دور زدن ما را نيز دراختيار دارد و شرايط تحريمي كه هر روز دامنه خود را بر روسيه تنگتر و تنگتر ميكند و به رغم اذعان به ضرورت همكاريهاي مسالمتآميز سايبري و ITC تهران - مسكو و تدارك پروژه «شهر هوشمند» آيا ميتوان راهبرد كلان كشور در نگاه به شرق را با سرمايهگذاري نامحدود در مناسبات با مسكو محصور و از بغض بجا و واقعي عليه بدعهديهاي غرب و اروپا، عازم ناكجاآباد شويم؟ ...