رشد اقتصادي انسانمحور نيست
سهراب دلانگيزان
چندي است صحبتهايي پيرامون افزايش رشد اقتصادي و البته افزايش بيكاري مطرح ميشود. همين امر باعث شده برخي كارشناسان اين ادعا را مطرح كنند كه رشد اقتصادي در ايران مبتني بر نيروي كار نيست. در واقع در اين خصوص بايد بگويم كه رابطه بين توليد و نيروي كار آنقدر دقيق نيست كه بخواهد اثر خود را در زندگي روزمره مردم بگذارد. اما در اين راستا بايد اين نكته را مدنظر قرار داد كه كاهش جمعيت فعال و البته كاهش نرخ بيكاري توجيه خاصي دارد كه در ادامه مطرح ميشود. براي تعيين نرخ بيكاري بايد به اين نكته توجه كرد كه مراكز رسمي آماري چند گروه را مورد مطالعه قرار ميدهند. يك گروه از افرادي هستند كه در هفته مرجعي كه پرسشگر آمار بيكاري مراجعه ميكند و ميپرسد بيكار است يا خير؟ او توضيح ميدهد كه در هفته گذشته جستوجو كرده يا خير. اگر جستوجو كرده باشد، جزو جمعيت فعال محسوب ميشود و اگر جستوجوگر نباشد از جمعيت فعال خارج ميشود. پس در نتيجه آن هفتهاي مهم و مدنظر مراكز آماري است كه فرد بيكار به جستوجو شغل پرداخته باشد يا خير. در اين راستا ممكن است افراد بيكاري باشند كه به واسطه كرونا و ترس از ابتلا جستوجوگر كار نبودند، پس از جمعيت فعال خارج ميشوند. گروه ديگري نيز هستند كه در اين شرايط خاص به وجود آمده، تمايلي به بازار كار ندارند. اين گروه نه تنها به دليل كرونا كه به دليل نااميدي از بازار كار، به جستوجوي كار نميپردازند. گروه ديگر نيز به علت درآمد بيرون از كار، مانند بيمه بيكاري از كار كردن سرباز ميزنند. بر اساس آمارهايي كه منتشر شده در اين مدت بيش از 700 هزار نفر بيمه بيكاري ميگيرند و به همين دليل تمايلي براي كار كردن آن هم در شرايط كرونا ندارند. اين افراد نيز از جمعيت فعال خارج شدند. اين افراد نه تنها از جمعيت فعال بلكه از جمعيت شاغل نيز خارج شدند.
مجموع صحبتهايي كه تاكنون گفته شده نشان ميدهد كه در بيان و تخمين نرخ بيكاري و مقايسهاش با دورههايي كه كرونا در كشور وجود نداشت، ابهاماتي وجود دارد و نميتوان به نرخ بيكاري گزارش شده، ارجاع داد. برخي معتقدند در شرايطي كه بيكاري افزايش يافته، رشد اقتصادي 0.8 درصدي سال جاري محقق نخواهد شد. در اين خصوص لازم است چند نكته را خاطرنشان كرد؛ اول اينكه وقتي دلار گران و ريال ارزان است، تمايل به خريد خارجيها از ما بيشتر ميشود. اين باعث افزايش توليد و فروش بنگاههاي صادراتمحور ميشود. به عنوان مثال در منطقهاي كه زندگي ميكنم، كرمانشاه، بنگاهي مشغول به توليد است كه در بهار سال 98 حدود 4 نفر نيرو داشت كه در ماه جاري به 33 نفر رسيد و با بيشتر شدن توليد خود به عراق صادرات انجام ميدهد. نكته دوم اينكه گران بودن ريال باعث شده كه واردات كاهش يابد و البته بخش قابل توجه واردات كالاهاي مصرفي نيز حذف شده است. اين كالاها در داخل مصرف ميشوند، بنابراين بايد توليد شوند. پس كالاهاي داخلي جايگزين آنها ميشوند. اين اتفاق كم و بيش رخ داده و به همين علت توليد كالاهاي داخلي افزايش يافته و سود به حداكثر رسيدن فشار تحريمهاست. ميتوان ادعا كرد در سال جاري تحريم اضافهتري نداشتهايم و بدترين شرايط تحريمي را گذرانديم . در واقع در سال 99 به واسطه عادت كردن به اين شرايط، توليد براي صادرات و توليد براي جايگزيني به اندازه سال 98 انجام شده است. به همين دليل است كه انتظار ميرود نرخ رشد اقتصادي مثبت باشد. در واقع وابسته نبودن رشد به نيروي كار به علت قواعد كار است. وقتي يك نفر استخدام ميشود و مدت زمان زيادي براي كارفرما كار ميكند، ماهر ميشود. بنابراين با هر تغييري، نيروي كار ماهر از دست نميرود. شايد ساعت كار تغييراتي داشته باشد، اما او در بنگاه ميماند. اكثر نيروهاي كار ماهر در شرايط بحران نيز رها نميشوند. 60 درصد نيروي كار در هر مجموعهاي اينگونه است. از طرف ديگر چون تقريبا هميشه در شرايط ركود بودهايم، تغييرات در ميزان توليد آنچنانكه بايد نيروي انساني را تحت تاثير قرار نميدهد، زيرا هميشه كارفرمايان از تمام توان نيروي كارشان استفاده نميكردند و عملا بخشي از توان نيروي كار در همه فعاليت توليدي مورد استفاده قرار نميگرفت. به همين دليل است كه ميگوييم رشد اقتصادي در كشور انسانمحور نيست. اگر 50 درصد شرايط كنوني به توليد افزوده شود و سطح توليد با يك رشد متعادل نسبت به سال 90 برسد، در آن صورت، توليد كشور، نيروي كار محور ميشود. بعد از آن است كه نيروي كار بيشتري طلب و بنابراين انسانمحور خواهد شد.