حصار دور تئاترشهر، نشانهايترين ساختمان عمومي شهرمان
ترانه يلدا
چند روزي است زمزمه حصاركشي به دور تئاترشهر را ميشنويم. واقعا كار عاقلانهاي نيست و به دور از هر گونه تفكر مردممدار و شهرسازانهاي است. كجاي دنيا براي ورود به تئاترشهر بايد از نرده و حصار رد شد. كجاي دنيا قسمتي از يك پارك عمومي را حصار ميكشند؟ ورود به استاديومهاي 100 هزار نفري را درك ميكنيم كه بايد گذشتن از درهاي ورودي و گيشه و صف بستن و مراتب ديگر را برايش متصور شد، ولي مگر براي ورود آنان كه براي تئاترشهر بليت در دست دارند و اكثرا هم قبلا از اينترنت تهيه كردهاند، تا به حال مشكلي بوده كه الان بايد برايش حصار گذاشت؟ اصلا چرا بايد براي چهارراه وليعصر اين همه مشكل و حرف و حديث آفريده شود. اين چهارراه زماني نقطه اصلي و كانوني شهر تهران بوده است. محل تقاطع مهمترين محورهاي شهر تهران، واقع در مركزيترين نقطه تهران امروز. جايي كه هنوز هم به واسطه عبور دو خط بيآرتي انقلاب و وليعصر بهترين و عموميترين دسترسيها را دارد. جايي كه به علت وجود پارك دانشجو و تئاترشهر، اتفاقا جذابترين نقطه بين تمام محيطهاي مراكز آموزشي و تجاري مركز شهر مانند دانشگاه تهران، دانشگاه اميركبير، دانشگاه هنر، دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي، پژوهشكده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهي و دبيرستان البرز است و بعد از پروژه مثال زدني پيرايش ساختمانهاي خيابان انقلاب بين ميدان فردوسي و همين چهارراه وليعصر، توسط سازمان زيباسازي شهر تهران- كه واقعا دستشان درد نكند!- آنقدر پيادهروهايش خوب و زيبا شده كه در يكي، دو سال اخير تعداد زيادي كافه و مغازههاي جالب براي جوانان در آن باز شده و اين روند باز زندهسازي خيابان انقلاب و ديگر خيابانهاي مركز شهر تهران، به پيروي از آن ادامه دارد و گفته ميشود كه احياي خيابانهاي فردوسي و سعدي و به خصوص خيابان لالهزار، به عنوان يك خيابان تاريخي-فرهنگي در پيش است!
حال درست در ميانه معركهاي كه همه دارند تلاش ميكنند به نوعي سرزندگي فرهنگي در اين حوالي از شهر تهران برسيم و براي محور فرهنگي پياده از تالار تا تالار (از تالار وحدت- رودكي) به تئاترشهر شهرداري ميلياردها خرج ميكند و صدها نفر درگير كار اجرايي ميشوند؛ درست در وسط كشمكشي كه سالهاست بين مردم و شهرداري از يكسو و پليس كه ميخواهد در چهارراه وليعصر پرنده پر نزند تا اتوبوسها و ماشينها و به ويژه ماشينهاي خواصي كه از توي خط ويژه حق عبور دارند، جريان دارد و هنوز به نتيجه نرسيده است... و درست در وسط معركه و بحثي كه يكي، دو سال است بر سر دستفروشان چهارراه وليعصر و فروش پيادهروها توسط شهرداري، هنوز جريان دارد... فقط يك مشكل را كم داشتيم و آن هم حصاركشي به دور تئاترشهر بود. كريم آسايش در يادداشتش در همين باره نوشته است: «حصاركشي تئاتر معنايي جز كشتن حيات پوياي تئاتر در رابطه با مردم ندارد. جدا از اين پارك دانشجو، فضايي عمومي است، فضايي كه به همگان تعلق دارد، به دانشجويان، سربازان، كارگران فصلي، مسافران، دستفروشان و نه فقط به تئاتريها. يكي از ذينفعان پارك نميتواند بدون مشاركت و نظر ساير ذينفعان درباره فضاي شهري نظر خود را تحميل كند. مطابق طرح تفصيلي تهران، حصاركشي دور بوستانهاي شهري ممنوع است.»
حال ميتوان از خود پرسيد: چرا بايد اين نقطه بسيار مهم و تعيينكننده شهرمان اينقدر دچار تب و تاب و تناقض شود و هر بار صدها معترض به وسط فضاي رسانه و شبكههاي مجازي بريزند و در بيتدبيري و بيكفايتي مديران نطق و خطابه سر دهند؟ چرا مسوولان مديريتهاي شهري و دولت به فكر اين مردم سرگردان شهرمان نيستند كه براي رفتن پياده يا با صندلي چرخدار از اين سوي چهارراه وليعصر به سوي ديگر آن بايد يك ربع از پلههاي زير گذر مترو پايين و بالا بروند؟ چرا شهرداري تهران اينقدر ضد و نقيض رفتار ميكند و اين نقطه اصلي و كانوني مركز شهرمان را به دادش نميرسد؟